پایگاه اطلاع رسانی عصرجهان/عباس مشیری
هوالحکیم....
به نام خدای اشکفت نشینان...
با دوستان جنبش عدالتخواه شهرستان بهمئی وارد یکی از روستاها شدیم و مشغول توزیع مواد غذایی در بین نیازمندان بودیم،درهمین حین شخصی از فقر و شرایط خانواده ای برایمان تعریف کرد که ما را به فکر واداشت و اراده کردیم که به دیدار آنها برویم...روز بعد به قصد پیگیری اوضاع و احوال و کمک نقدی و غیرنقدی به دیدار خانواده ی مذکور رفتیم...
اینجا ده کیلومتری شهر لیکک است...
سخنان همراه با بغض مادری که سرپرستی جز محمد نونهال ندارد را میشنویم....
مادری که شوهر خود را به علت فقر و ناتوانی در هزینه ی درمان از دست داد...
مادری که تنها امیدش به فرزند نونهال که چه بگویم سرپرست خویش است....
مادری که آمال و آرزویش یک کیسه آرد است...
و درد دل می کند از ناتوانی خرید آرد برای تهیه نان خالی سفره محمد...
اما مادر محمد خیلی با حیاست و پاکدامن...
او میگوید وقتی در بیابان هستیم و افرادی که به تفریح می آیند را از دور میبینم احساس خجالت و شرم دارم...
مادری که میگوید آرزویم این است که بتوانم غذای محمد را فراهم کنم تا که  از چوپانی که می آید گرسنه نماند...
مادر محمد نگران است...
او می گوید همین بیابانی هم که در آن زندگی میکنم مال مردم است و به زودی باید به یک اشکفت انتقال مکان بدهیم...
شبها دیگر خواب آرام ندارم....
چرا که محمد نونهال، در ده کیلومتری شهرم (لیکک) آواره ی کوه و بیابان است...
محمد با وجود سن کم اما برای زنده ماندن چوپانی میکند...
او که بخاطر سرپرستی مادرش درس و تحصیل را رها کرده و در جواب اینکه چرا ادامه تحصیل نمی دهی؟با بغضی شکسته می گوید مادر تنهایم را در بیابان چکار کنم؟؟؟
محمد نه هم بازی دارد،نه همکلاسی،و نه همدردی....
شبها خواب راحت ندارم،شبها آرام نمیگیرم....
چراکه به گفته ی مادر محمد،محمد شبها در تاریکی و بیابان هنگام خواب به مادرش میگوید مادر میترسم از صدای حیوانات و شبهای پر استرس در بیابان خالی از سکنه....
محمد نونهالی که آمال و آرزویش یک شب خواب با آرامش و بدور از استرس است...
میخواهی بدانی آب آشامیدن محمد از کجاست؟؟؟همان قطرات بارانی است که در سنگهای گود و آبگیر جمع میشود و محمد این آب را برای آشامیدن خود و مادر جمع میکند...
محمد همدردی ندارد...
بعد از دیدن وضعیت محمد از خودم خجالت میکشم که شب با آرامش بخوابم....
مادر محمد با زبان بی سوادی خویش بهتر از من و شما از عدالت میگوید...
من دیگر شرمم میاد که همچنان صدای عدالت را از زبان ذبح کنندگان عدالت بشنوم...
و اما مسئولین! ما را چه شده است که بیخ گوشمان مادری اینگونه به همراه فرزندش در رنج و عذاب باشد
آیا سخن نبی اکرم(ص) را به یاد نمی آوریم؟
که فرمودند:
"هرکه صبح کند و به امور مسلمین همت نگمارد مسلمان نیست" (اصول کافی جلد 3 صفحه 238 )
حضرت آیت الله خامنه ای پرچمدار عدالت خواه امت که تاکید موکد بر توجه به امور محرومین دارند
امام امت "ره" طرفدار جدی حمایت از محرومان و مستضعفان بود، نابرابری اقتصادی و اشرافی گری را امام به شدت  رد می کرد، به معنای واقعی کلمه امام طرفدار عدالت اجتماعی بود...
و بدانید
عدالت اجتماعی بدین معنی است که فاصله ژرف میان طبقات و برخورداری های نابحق و محرومیت ها از بین برود و مستضعفان و پابرهنگان احساس و مشاهده کنند که به سمت رفع محرومیت، حرکتی جدی و صادقانه انجام می گیرد....
و سخن پایانی
و اما به یاد بسپارید مادر محمد در ده کیلومتری شهر به علت فقر و بیماری و بی سرپرستی گاه چندین ساعت بیهوش است و تنها پرستار او یعنی محمد هیچ کاری از دستش جز گریه بر نمی آید...
تدوین، عکس و ارسال گزارش از عباس مشیری

لیکک مرکز شهرستان بهمئی از توابع استان کهگیلویه و بویراحمد است