اخبار عمومی
اعلام وصول 2
149867
تاریخ انتشار: 1396/06/22 03:13
شگفتی های جام حذفی فوتبال کشور بیانگر چیست؟
آری در اتفاقی بی سابقه، 7 تیم لیگ برتری در تقابل با تیم های دسته یکی طعم تلخ شکست را به جان خریدند. آیا بی انگیزگی و غرور کاذب تیم های لیگ برتری مسبب باختشان مقابل لیگ یکی ها شد؟ و یا مربیان لیگ یکی ثابت کردند همه چیز پول و امکانات نیست؟

عصرجهان؛ محسن بابادی -تمامی شما خوانندگان محترم مسابقات فوتبال جام حذفی باشگاه های کشور را طی روزهای اخیر به نظاره نشسته و شاهد تسلیم شدن اکثر تیم های لیگ برتری و مربیان و بازیکنان مطرح آنها در مقابل تیم های لیگ یکی بوده اید. قصد تخریب نمودن هیچ یک از این تیم ها، مربیان و بازیکنان ارزشمندشان را نداشته و ندارم. چرا که اگر تنها در یکی دو بازی چنین اتفاقی رخ می داد، راحت تر می شد درباره عملکرد تیم های بازنده قضاوتی دقیق و کارشناسانه نمود. اما آنچه مهم است، ساختار شکنی و گسلی است که در لایه های زیرین پوسته فوتبال نیمه حرفه ای ایران رخ داده است.
آری در اتفاقی بی سابقه، 7 تیم لیگ برتری در تقابل با تیم های دسته یکی طعم تلخ شکست را به جان خریدند. آن هم در مقابل تیم هایی که برخی از آنها امکانات کافی، مربی و بازیکنان مطرح و حتی جایگاه مناسبی در لیگ دسته 1 نداشته اند. اما با انگیزه های فراوان و تفسیر خودباوری کاری کردند کارستان.
بدون شک جام حذفی امسال یکی از جذاب ترین لیگ های تمامی ادوار فوتبال کشور بوده و خواهد بود. زیرا سرشار از شگفتی های فراوان بوده و ثابت کرده که سطوح مختلف فوتبال ایران خیلی به هم نزدیک شده اند که حتی وجود خود این مورد نیز به تنهایی جای بسی خوشحالی دارد. تا همین 1 دهه اخیر و قبل از شروع شدن هر کدام از لیگ ها، حدس اینکه کدامیک از تیم ها جزو 3 تیم نخست خواهند بود و کدامیک از تیم ها کاندیدای سقوط به لیگ های پایین تر هستند، تقریبا امکان پذیر بود. اما طی سالیان اخیر و امسال چطور؟ بعنوان مثال این فصل تیم تازه لیگ برتری شده و پر انگیزه پارس جنوبی جم با جا خوش کردن در بالای جدول لیگ برتر همه را شگفت زده کرد و البته با شکست در جام حذفی نیز شگفتی دیگری خلق نمود. طی سال های گذشته اگر تیمی با هر یک از تیم های لیگ های پایین تر مسابقه می داد، با تفاضل گل قابل توجهی پیروز می شد. اما حالا چه؟
در دهه های گذشته شماری از بازیکنان حتی با وجود درجا زدن، بعضا 10 تا 15 سال در تیم خاصی چمباتمه می زدند، اما معمولا کسی جرات نداشت عذرشان را بخواهد. اما آیا اکنون نیز این چنین است؟ مسلما خیر. در گذشته بازیکن سالاری بیداد می کرد اما اکنون اوضاع به چه صورت است؟
بله یکی از مهم ترین دلایل این پیشرفت ها، بالا رفتن سطح دانش و شعور فنی مربیان داخلی و اینکه هر ساله به تیمی دیگر رفته و با مربیگری در سایر تیم ها تجربیات گوناگونی در لیگ های مختلف کسب می نمایند بوده است. امروزه دیگر آن روندی که یک مربی سالها در راس 1 تیم باقی بماند و تنها یک سیستم کاری را ببیند به زباله دان تاریخ پیوسته و ساختار فوتبال ایران تماما چرخشی شده و می توان گفت حداقل در این بخش کمی از گذشته حرفه ای تر شده ایم. بازیکنان تیم ها مرتبا دست به دست شده و پس از اوج گرفتن به تیمی بهتر و در پی کوچکترین افت به تیمی در دسته های پایین تر ترانسفرشان می کنند. اصلا دیگر چنین موضوعی کاملا جا افتاده و برای تمامی اهالی فوتبال نیز بسیار عادی شده است.
لذا همین سیستم چرخش مربیان و بازیکنان در تیم ها و لیگ های گوناگون که از قضا اثرات بسیار خوبی نیز در فوتبال کشور گزارده، سبب انتقال تجربیات مختلفی شده و برآیند این جوانگرایی ( توام با علم گرایی ) آن چیزی شده که تا به اینجای کار در جام حذفی و حتی صعود بی دردسر تیم ملی به جام جهانی 2018 روسیه بروز کرده است.
و اما مربیان موفق، آنالیزور ها و تحلیلگران زبده مسابقات فوتبال کشور عمدتا یا کسانی اند که نامشان را در ذیل آورده ام و یا هم دوره آنان می باشند.
علی دایی، علی کریمی، احمدرضا عابدزاده، مهدی پاشازاده، علی نظرمحمدی، رسول خطیبی، حسین خطیبی، خداداد عزیزی، مهدی هاشمی نسب، ایوب کلانتری، مهدی مهدوی کیا، فرهاد مجیدی، مجتبی حسینی، مجید صالح، حمید استیلی، یحیی گل محمدی، مهدی تارتار، آتیلا حجازی، علی لطیفی، علیرضا منصوریان، محمد نوازی، عبدالله ویسی، نعیم سعداوی، مارکار آقاجانیان، جواد نکونام، کریم باقری، رحمان رضایی، محمد خاکپور، افشین پیروانی، حسین عبدی، داریوش یزدی، امید روانخواه، سید محمد علوی، محمد مومنی، عباس سرخاب، جواد کاظمیان، نیما نکیسا، پیروز قربانی، فرزاد آشوبی، علی سامره، وحید مظاهری، آرش برهانی و دهها نام دیگر که در خاطرم نمانده است.
به اعتقاد من دوران طلایی پرورش مربیان ایرانی برهه ای از زمان بازیگری آنان که مابین سال های 96 تا 2014 بوده می باشد. همان بازیکنانی که بسیاری از آنان حاصل جوانگرایی محمد مایلی کهنی بوده اند که امروزه شرایط مناسبی در فوتبال کشور ندارد. اما پس از ایشان متاثر از تفکرات و دانش مربیان کروات از جمله بلاژویچ، برانکو و سپس افشین قطبی و قلعه نویی که دیدگاهی نسبتا نوین تر داشته اند پرورش یافته اند. البته منکر زحمات دیگر مربیان موفق از نسل های قبلی که هنوزه در سطوح بالای فوتبال کشور مشغول به کار هستند نیستم. پس حال که کیروش مدتها سرمربی تیم ملی بوده و اینگونه عصاره و شهد فوتبال نوین جهانی را به کام فوتبال کشورمان تزریق می نماید، امید آن می رود که در سال های آتی نیز شاهد چنان مربیان با دانشی باشیم که دیواره صوتی لیگ های 1 تا 3 را بشکنند. بگونه ای که حتی تیم های گردن کلفت لیگ برتری نیز از مصاف با تیم های لیگ 3 هراس داشته باشند.



کانال تلگرام عصر جهان



ثبت نظر

نام*
ایمیل(اختیاری)
نظر*