اخبار عمومی
اعلام وصول 2
19057
تاریخ انتشار: 1394/11/19 21:23
برخی با ظرافت خاصی با ایجاد القاعات، نیروهای انقلاب را به دو جریان سیاسی چپی‌ها و راستی‌ها تقسیم کردند. دو عنوانی که هیچ سنخیتی با عملکرد و خط و مشی دو جریان سیاسی مطروحه نداشت.

پایگاه اطلاع رسانی عصر جهان/سید صمد عباسی

جایگاه اصول گرایی و اصلاح طلبی درجمهوری اسلامی ایران چندسال اخیر هرگاه بحث انتخابات درجمهوری اسلامی ایران مطرح می شود . این دو عنوان بطور پررنگی زبان به زبان می چرخد و اذهان و افکار افراد مختلف جامعه را به خود مشغول نموده و می نماید و دو جریان سیاسی موجود درکشور این دو عنوان را یدک می کشند به این معنی که یک جریان خود را به عنوان اصول گرا و دیگری خود را به عنوان اصلاح طلب معرفی می نماید و براین نظر بوده و می باشند که با طرح این دو عنوان خود را به جامعه معرفی کنند تا در میدان انتخابات گوی سبقت را از دیگری بربایند. برای اینکه بتوان به بیان غرض نزدیک شدواشاره ای به اثرات جریانات ایجاد شده نمود لازم است به عقب برگشت و به سالهای اول انقلاب یک نگاه اجمالی و با بیان و ادبیاتی ساده کردازجمله یکی از شعارهای ملت ایران و انقلابیون به رهبری حضرت امام (ره) دراوایل انقلاب این بود که ( اسلام پیروز است ، چپ و راست نابود است) که دراین شعار منظور از چپ دولتهای جور و سلطه گر بلوک کمونیست بود و منظور از راست دولتهای بلوک سلطه گر غرب بود .اما دیری نپایید که این شعار از ملت ما گرفته شد . زیرا بلوک چپ و راست برای اینکه هم این شعار را از ملت ما بگیرند و هم زاویه اختلافی در پیکره درخت تنومند انقلابیون پیرو حضرت امام (ره) ایجاد نمایند، با ظرافت خاصی با ایجاد القاعات، نیروهای انقلاب را به دو جریان سیاسی چپی ها و راستی ها تقسیم کردند. دو عنوانی که هیچ سنخیتی با عملکرد و خط و مشی دو جریان سیاسی مطروحه نداشت . ولی هم آن شعار از ما گرفته شد و هم زمینه ایجاد اختلاف بین نیروهای سیاسی درون نظام اسلامی فراهم شد .

عناوین دیگری مثل کندروها و تندروها درخصوص دو جریان فوق مطرح نمودند . بطوریکه عده ای به این باور رسیدند که مبارزه با آمریکا و غرب از سوی عده ای ، کم سرعت است و باید مبارزه با آمریکا و غرب سرعت بیشتری پیدا نماید. که همین طرز تفکر و باتوجه به القاعات انجام گرفته باعث گردید که در ... انشقاق صورت گیرد و عده ای از آن خارج و تشکیل ... را بدهند. رفته ، رفته عناوین جدیدی جایگزین عناوین قبلی می گشت که با طرح هر عنوانی به جای اینکه باعث ایجاد رقابتی سالم و پیشرفت نظام گردد .متأسفانه،پیوندی از پیوندهای وحدت بین سیاسیون انقلابی و... سست می گردید. که درنهایت دو عنصر ذاتی انقلاب اسلامی ما که درصورت حفظ اسلامیت ، غیرقابل تفکیک از هم هستند را به صورت دو عنوان برای دو جریان سیاسی درون نظام مطرح گردند و بنظر این حقیراین دو عنوان را با یک ظرافت خاصی به سیاسیون القاء کردند. بطوریکه یک جریان خود را اصلاح طلب و دیگری خود را اصول گرا نامید .بدون توجه به اینکه این عناوین دو عنصر ماهیتی انقلابی ماست .زیرا ملت ، انقلاب کرد تا زیر چتراسلام ، اصول ، ارزشها ، احکام دینی و مذهبی در دورن حاکمیت ایران اسلامی تحولات و اصلاحات اساسی صورت بگیرد. که این موضوع در مقدمه و دراصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صراحت بیان گردیده است . پس وقتی که با دید و بینش اسلامی به این دو عنوان نگاه کنیم غیر قابل تفکیک هستند . زیرا با عمل به یکی ، دیگری هم تحقق پیدا می نماید که جهت فهم بهتر موضوع و بدون بیان مستندات فقهی که خود وقت دیگری را می طلبد به یک مثال ساده و عامیانه اکتفا می شود .مثلاً پسری دریک محله مرتکب به سرقت اموال مردم شده ، به اهالی فحش داده و به افراد تهمت و توهین می زند. حال یکی از متدینین محل برآن می شود تا او را نصحیت نماید. به او نزدیک و از زاویه احکام مذهبی و التزام به دین ، عملکرد و گفتارهای خلاف اخلاقی او را حرام اعلام و به او گوشزد می نماید که دردین اسلام و مذهب ما، سرقت ، فحش، توهین و تهمت حرام می باشد و جزای اخروی دارد که درنتیجه، آن پسرتحت تأثیر قرارگرفته و عملکردها و گفتارهای خلاف خود را به علت اطاعت از دستورات مذهبی و اعتقادی ترک می نماید . که هرچند با توجه به رعایت اصول اعتقادی و التزام عملی به احکام، عملکرد خلاف خود را ترک نمود، اما درعین حال خود را هم اصلاح نموده است یعنی درخود اصلاحات ایجاد کرد و یا دیگری از زاویه اصلاح نمودن اعمال به او رجوع می نماید و به او می گوید ، سرقت و توهین و فحش و ... خلاف است اعمال و رفتار خود را اصلاح کن ، که آن پسر اعمال ورفتارهای خلاف را ترک می نماید و به بیانی در خود اصلاحات ایجاد می کند .که با این اوصاف وقتی عملکرد خود را اصلاح نمود و خود را مقید به رعایت احکام اخلاق اسلامی و دینی کرد پس در او التزام عملی به احکام دین و مذهب هم ایجاد شده است . یعنی مقید به اصول گرایی هم شده است که با ایجاد اصلاحات درخود رعایت احکام دینی و مذهبی که متعارفاً آن را اصول گرایی می نماییم ، نموده است. هرچند که خود متوجه آن نباشد، که درسطح کلان حکومتی، چنین پیوندی بین رعایت اصول و ایجاد اصلاحات و رفع مشکلات مردم وجود دارد. که این پیوند در اصل چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ذکر شده، بطوریکه قوانینی که جهت رفع مشکلات مردم و به طور کلی قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی نباید خلاف احکام اسلام باشند.

جدا کردن اصول گرایی و اصلاح طلبی درانقلاب اسلامی ایران بدون تفکرپیوند میان آنها، نه تنها به نفع مردم و جامعه نبوده است بلکه عامل نفاق و اختلاف بین جریانات سیاسی و مردم شده است بطوریکه در فتنه 88 آن نفاق و اختلاف به اوج خود رسیده و خسارات جبران ناپذیری به جمهوری اسلامی و جامعه و مردم وارد شد .بطوریکه تا ده ها سال دیگر قابل جبران نخواهد بود .

اما اگراصلاحات را بدون پیوند به احکام و ارزشهای دینی و مذهبی مورد توجه و بحث قرار داده و مطرح شود، درآن صورت چنین اصلاحاتی در انقلاب اسلامی ما جایگاهی ندارد بلکه چنین اصلاحاتی خواسته حکام امریکا و غرب و دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی می باشد . هرچند که عده ای درداخل کشور خواسته یا ناخواسته آن را ترویج نمایند و حاکم کردن چنین طرز تفکری برکشور و حاکم کردن چنین اصلاحاتی در حاکمیت، یعنی حاکم کردن یک حکومت سکولار برایران و ازبین بردن اسلامیت نظام و زدودن دین و مذهب و اخلاقیات ارزشی از جامعه وحکومت، به بیانی دیگر یعنی حاکم کردن خواسته های دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی بر ایران و دشمن برای رسیدن به این هدف هزینه های زیادی را متحمل شده و خواهند شد و دست از تلاش بر نخواهند داشت و تحت عناوین مختلف برای رسیدن به آرزوهای خود، تلاش شبانه روزی دارند، تا بتوانند ضمن تأثیرگذاری برخواص، عوام خصوصاً نسل جوان را هم بفریبند بطوریکه در فتنه 88 چنین کردند. و یک مورد از اصلاحاتی که دشمن از ما می خواهد و آن را تحت عنوان یک موضوع به ظاهر زیبا اما فریبنده مطرح نموده است و می نماید، بیان می شود و آن رعایت حقوق بشر درایران است.

این عنوان هم قشنگ است و هم همه ما خواهان آن هستیم ، و جوانان ما چنین عناوینی را دوست دارند ولی اشکال اینجاست که آنها خواسته های خود را به صورت واضح و روشن و بدون ابهام و اجمال بیان نمی نمایند و اظهار نمی دارند. زیرا حقوق بشری که مورد نظر آنها است با فرهنگ وارزش های دینی ، مذهبی ، اخلاقی ملت ایران در تعارض است و اکثرا" خواسته های آنها مخالف احکام الهی است.

مثلاً موردی است که برای مدت چندسال، ایران به علت عدم رعایت آن (رعایت حقوق بشراز دیدگاه غرب و آمریکا) محکوم شده است . و آن عدم رعایت حقوق همجنس بازان درایران است .شاید خیلی از افراد جامعه و جوانان ما به ماهیت این موضوع و ایجاد چنین اصلاحاتی درجامعه ما که اروپا و غرب خواهان آن است بی خبرباشند. زیرا آنها از ما می خواهند که در قوانین داخلی خود اصلاحاتی ایجاد بکنیم که حقوق همجنس بازان به رسمیت شناخته شود.

یعنی اگر پسری به خواستگاری پسردیگری رفت که با او ازدواج بکند یا دختری به خواستگاری دختری رفت که با او پیوند زنا شویی برقرار نماید قانونی باشد . کدام خانواده و یا دختر و پسر ایرانی هست که حاضر باشد تن به چنین ذلت و خواری بدهد؟ که قطعاً غیرت مردم و جوانان ایرانی چه مسلمان و چه غیرمسلمان فراتر ازآن است که حاضر باشند تن به چنین اصلاحات ذلت باری در قوانین داخلی بدهند و هرگاه اصلاحات را جدای از تفکر اصول گرایی مورد توجه قرار بدهیم یعنی رسیدن به چنین مواردی که با ارزش های دینی و اعتقادی ما در تعارض است.

پس اصول گرایی بدون تفکر ایجاد اصلاحات درابعاد مختلف و اصلاح طلبی بدون پیوند به اصول گرایی، در جمهوری اسلامی ایران هیچ جایگاهی ندارد و جدا کردن آنها از هم عناوین غلط اندازی هستند که وحدت شکن و زائیده نفاق و اختلاف بین خواص و اقشار مختلف مردم شده است. لذا، مردم ایران به رهبری حضرت امام (ره) انقلاب کردند تا جمهوری اسلامی ایران تشکیل و در زیر چتر اصول و ارزش های دینی اصلاحاتی درحاکمیت از جمله درقوانین، برنامه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی و ... بوجود آید تا مردم در آرامش و آسایش زندگی نمایند و ایران اسلامی به جایگاه واقعی خود در جهان برسد. که با این اوصاف و به نظر این حقیر مردم ما چه خود متوجه این موضوع باشند و چه نباشند، اصول گرای اصلاح طلب می باشند. یعنی خواهان رفع مشکلاتشان زیرچتر ارزش های دینی و پیشرفت جامعه و حفظ آرمان های امام (ره) رهبری و شهدا با اتکاء به عدالت اجتماعی تحت رهبری ولایت فقیه می باشند و هرچند ثابت شده است که رقابت سالم و انتقاد دلسوزانه ،منصفانه و صادقانه دربین افراد جامعه عامل پیشرفت آن جامعه است .

ولی به تجربه معلوم گشته که ایجاد جریانات سیاسی در جمهوری اسلامی ایران و رقابت و انتقاد آنها به هم درموارد متعددی سالم نبوده بلکه وحدت شکن و نفاق انگیز بوده است وچون در بعضی از موضع گیریهای سیاسی جریانات مطروحه، منافع جریان، حق تقدم بر منافع نظام و حقوق مردم و آرمان امام (ره)، رهبری و شهدا پیدا کرد، شایسته سالاری جهت بکارگیری نیروها در پست های مختلف مدیریتی در رده های بالا تا پائین نظام اداری فراموش شد و همین امر باعث گشت تا سودجویان فرصت طلب موفق شوند با نزدیک کردن خود به پیکر جریانات سیاسی، ارکان نظام اداری را غصب و یا به آن نزدیک و به چپاول و غارت بیت المال بپردازند و در تصمیم گیریهای کلی و جزئی تأثیرگذار و یا بعضاً اطلاعات سری نظام را به دشمن بدهند و دشمنان هم توانستند با نزدیک شدن به جریانات سیاسی و اداری، خواسته های خود را در راستای انحراف و سقوط نظام با ایجاد اختلاف و نفاق بین جریانات سیاسی و مردم گام هایی را بردارند و ضربه های همانند فتنه سال 88 بر پیکر نظام وارد آورند، اما با آگاهی مردم و رهبری های حضرت امام (ره) و حضرت آقا توطئه های آنها تاکنون خنثی شده است.

پس نیروهای انقلاب که دارای سلائق سیاسی متفاوت بوده اند و عنوان های فوق و ... را یدک کشیده اند تاکنون نتوانستند صف آرایی هایی را ایجاد کنند که ضمن داشتن رقابت سالم نسبت به هم انتقادهای صادقانه ، دلسوزانه و منصفانه در راستای پیشرفت نظام و حاکمیت ، داشته باشند. بلکه معمولاً به جای انتقاد سازنده و رقابت سالم به تخریب هم پرداختند. راستی پس از 35 سال که از پیروزی انقلاب گذشته است آیا ما هنوز یاد نگرفته ایم که زیر چتر ولایت فقیه با هم رقابتی سالم و سازنده داشته و از نفوذ دشمن جلوگیری نماییم تا لازم نباشد که رهبری در موارد متعدد خطر نفوذ دشمن را تذکر دهند ؟!؟ ! آیا در موضع گیری های سیاسی، احساسات و هیجانات برافکار ما حاکم است یا عقل و بصیرت ؟ ! ؟ ! و آیا کسانی که برای کاندیدا شدن در انتخابات 7 اسفند ثبت نام کرده اند درسایه عقل و بصیرت برای قانون و ضوابط مربوطه احترام قائل خواهند بود و اخلاق اسلامی را رعایت خواهند کرد و یا سوار بر مرکب احساسات و هیجانات کاذب، خواسته خود و جریان سیاسی مربوطه را بر ضوابط و قوانین مربوطه مقدم خواهند شمرد ؟ سید صمد عباسی


بیشتر بخوانید :


کانال تلگرام عصر جهان



ثبت نظر

نام*
ایمیل(اختیاری)
نظر*