در سالیان نه چندان دور و دراز زنان هر ایلی از تن پوش خاصی استفاده می نمودند، که وجه مشترک همه آنان حجاب کامل و بهره گیری از طرح ها و رنگ ها طبیعی بود. نوع پوشش به جهت استفاده در مراسم عروسی و سایر جشن ها با مراسم عزاداری......... فرق داشت.
گردآورنده: خلیل جهان تاب پور
در سالیان نه چندان دور و دراز زنان هر ایلی از تن پوش خاصی استفاده می نمودند، که وجه مشترک همه آنان حجاب کامل و بهره گیری از طرح ها و رنگ ها طبیعی بود. نوع پوشش به جهت استفاده در مراسم عروسی و سایر جشن ها با مراسم عزاداری......... فرق داشت.
زنان ایل بهمئی به مانند زنان دیگر ایلات پوشش خاص خود را داشتند گرچه اشتراکات بسیاری با پوشش زنان سایر ایلات لر و ترک داشته . پوششی که در مقاله زیر به شرح آن می پردازیم امروزه از مد برافتاده و دختران و زنان جوان همانند سایر هم سن و سالان خود در کلان شهرها به طراحی و دوخت لباس بر اساس مد روز می پردازند، و تنها در مراسم عروسی از لباس لری استفاده می نمایند آن هم در مدل های به روز شده. در این نوشتار بعد از مقدمه ای کوتاه، اشاره ای گذرا در خصوص پوشش زنان در میان ایل بهمئی می پردازیم( به جهت رعایت امانتداری لازم است عرض نمایم عکس های استفاده شده از سایت گوگل اخذ گردید)
تاریخچه ایل بهمئی
بهمئی از نام بهمن یکی از فرزندان عالی (فردی از رؤسای یکی از طوایف بزرگ بختیاری) گرفته شده است. عالی چهار فرزند به نامهای بهمن، طیب، یوسف و خدر داشت.
ایل بهمئی در راستای سیاست اسکان عشایر، ایل بهمئی را به لحاظ جغرافیای سیاسی در دو استان خوزستان و کهگیلویه و بویر احمد و در چندین بخش پراکنده گردیدند
پوشاك زنان عشایری
پوشاك زنان بهمئي « جوُمَه» ( پيراهن يا جامه) و « تُمْبُون» ( تنبان) و « چادر» يا « روسري» و « دستمال سر» و « َدْلَگْ» ( آرخالق نيمتنه) و « مِينْا» و « گيوه» است.
1- دامن(تنبان) از پارچههاي گلدار دوخته ميشود. تنبانرو از 16 تا 18 متر پارچه ابريشمي و تنبانهاي زير هر يك از 10 تا 12 متر چيت گل و بوتهدار است. بلندي هر تنبان به اندازه پهناي پارچه است و پهناي پارچه از يكمتر بيشتر. دوخت تنبان ساده است. دوسر پارچه را از پهنا به هم ميدوزند و لبه يك بر آن را ليفه ميكنند و درآن بند مي كشند،پایین آن را حاشیه(سجاف) می زنند و هر زن دو يا سه تنبان ميپوشد . 2- پيراهن زنان دوختي ساده دارد و پارچهاش از ابريشم گلو بوته دار است.هر پيراهن چهارمتر پارچه ميبرد. بالاتنه و دامن پيراهن يكسر و راسته است و بلندي آن تا يك وجب زير زانو ميرسد. دو پهلوي دامن از كمرگاه تا پايين چاك دارد. آستين پيراهن سه ربعي است و مچدار، و چون شانههاي پيراهن پهن و بزرگ است آستين آن تا مچ دست ميرسد و با تكمهيي بسته ميشود.
3- چادر زنان از شش تا هفت متر پارچه توري نَقْدهداريا چيت گلدار است. پارچه چادري بيشتر از پارچههاي تيره و مشكي انتخاب ميشود. چادر در اغلب اوقات استفاده نمیشود چون لباس محلی به شدت حافظ حجاب است. موارد استفاده چادر در رفت و آمدهای رسمی همانند رفتن به ميهماني، عروسي و سوگواري است. که نشان دهنده عزم زن برای سفر به خارج از محدوده معمولی دارد
4- « ميِنْا» سه متر پارچه ابريشمي نازك و لطيفگلدار است. مينا را به گونهاي بر سر ميبندند كه همه سينه و پشت گردن آنها را بپوشاند.
5- «دستمال سر» دستمالي است چهار گوش و بزرگ، و از تافته يزدي. زمينه دستمالسر مشكي و راه راه است و كناره آن حاشيه دار. اين دستمال را مانند لچك ميكنند و بعد به صورت نواري پهن در ميآورند و ميان آن را به پيشاني ميگذارند و دو سرش را در پشت سر گره ميزنند.
6- کلاه رويه كلاه زنانه از مخمل گلي يا آبي است و آسترش از چيتگلدار. روي دوره كلاه را با منجوق و نگين هاي رنگارنگ گل و بوته نشان ميكنند. اين گونه كلاهها و ويژه زنان خانوادههاي خانها است. كلاه زنان معمولي بهمئي به جاي منجوق ونگين، پولكهاي حلبي دارد.
7- « دَلْگْ» زنان بهمئي نيمتنهيي است جلو باز كه رويه آن از مخمل سرخ يا سياه يا سبز و آستر آن چيت گلدار انتخاب ميشود. آستينهاي دلگ بلند وچاكدار ميباشد و چاك آن از سر مچ تا به زير آرنج ميرسد. دور مچ آستين دلگ و لبه پايين و دو لبه جلوي آن منجوقدوزي و نگين دوزي ميشود. 8- پاپوش زنان گيوههاي ملكي است كه در شهر بهبهان دوخته ميشود.
آرايش و زيورهاي زنان عشایری
زنان بهمئي بسيار ساده و طييعي آرايش ميكنند. گيسوان را بلند نگاه ميدارند و تاركشان را از ميان سر باز ميكنند. چهره را هيچگاه بزك نميكنند و فقط در هنگام رفتن به عروسي حنا به دست و پايشانميبندند. زيورهاي آنان « گوشوار» ( گوشواره) و « خالك» ( بينيبند) و « زرنا» ( گلوبند) و « بازلفي» یا سر زلفی ( زيوري طلايي يا نقرهيي كه از موي روي بنا گوش ميآويزند) و انگشتري کلاه مزین به نگین ها است.