اخبار عمومی
اعلام وصول 2
213345
تاریخ انتشار: 1397/04/02 01:27
مدیران ارشد منابع طبیعی و محیط زیست باید پاسخگوی این وضعیت باشند، زیرا این یک نقطه ضعفی در حوزه استحفاظی آنان می باشد که هر سال شاهد تکرار این پدیده انسانی و طبیعی می باشیم.

عصرجهان؛ سید مهدی اسعدی خوب-تمامی فرزندان جنگل های زاگرس در آتش فقر اقتصادی، فرهنگی و مدیریتی سوختند
مردم بهمئی با دل و جان به خاموش کردن آتش منزل و میراث گذشته و آینده خود یعنی طبیعت پرداختند. از مشارکت همگانی و دواطلبانه مردم عزیز در دفاع از طبیعت که منزلگاه اصلی زندگی دنیوی ماست، که بگذریم باید به علل و چرایی این پدیده بپردازیم.


بدون شک فقر اقتصادی در علل وقوع آتس سوزی های اخیر در اولویت نخست قرار دارد و بنا به گفته شاهدان عینی ماجرا، این آتش سوزی ها کار افراد سوداگر زغال بوده است و حتی تصاویر متعددی از قطع درختان توسط اره برقی هم مشاهده گردید، پس دستیابی به توسعه فرهنگی و پایدار، بدون حل مساله و چالش فقر، ممکن نیست و تحقیقات گسترده علمی نشان می دهد که مهمترین عامل تخریب محیط زیست، فقر و چرای بی رویه دام می باشد که هر دو ریشه در اقتصاد سنتی دارند.
دوتا از اهداف توسعه هزاره مسئله فقر و محیط¬زیست می¬باشد به طوری که دو عامل فقر و نابرابری به عنوان مانعی در مسیر رسیدن به توسعه پایدار تلقی شده که عمدتا در کشورهای در حال توسعه مشاهده می¬گردد. سند نهایی ریو هم اشاره می¬کند که ریشه کن کردن فقر بزرگترین چالش رو به روی جهان و نیاز ضروری برای توسعه پایدار است. فقر فرهنگی که از آن نام بردیم بر می گردد به مواردی مانند عدم آگاهی و درک اهمیت محیط زیست و چرخه متصل بهم اکوسیستم و تأثیر تخریب یکی از اجزاء بر کل سیستم.
فقر فرهنگی به این معنا که حس مسئولیت پذیری و تعلق میهنی و اینکه نسبت به نسل فردا، مسئول و پاسخگو باشیم، در افکار و نگرش ما وجود ندارد. مدیریت ناپایدار منابع طیعی در تملک اراضی جنگلی و مراتع موجب گردیده تا خس تعلق مردم محلی به جنگلها و مراتع از بین رود. به بیان دیگر مدیریت بومی و محلی را حذف کردند و مدیریت دولتی را جایگزین نمودند و ناکارآمدی آن برملا شد.
فقر مدیریتی و بحران مدیریت یعنی اینکه سالانه هزاران هکتار از جنگلهایی که طی هزاران سال رشد کردند و با آب و ها اقلیم هر منطقه سازگار شدند، دارد از بین می رود و دولت دارد سالانه میلیاردها تومان از بیت المال کشور را به طرح های درختکاری اختصاص می دهد اگرچه این خود مافیایی دگر است، نه احیای طبیعت.
از طرفی نبود امکانات و تجهیزات اولیه برای کنترل و مهار آتش، خود چالشی دیگر است که همچنان شاهد آن می باشیم.
در کشوری که سالانه هزاران میلیاد برای پروژه های احیای جنگلها و طبیعت، هزینه می شود ولی دریغ از یک بالگرد اختصاصی برای حفاظت از همان جنگلها.
مدیران ارشد منابع طبیعی و محیط زیست باید پاسخگوی این وضعیت باشند، زیرا این یک نقطه ضعفی در حوزه استحفاظی آنان می باشد که هر سال شاهد تکرار این پدیده انسانی و طبیعی می باشیم.


در پایان هم چند پیشنهاد و راهکار اشاره می گردد تا متهم به نقد کردن و نق زدن خالی نگردیم
1. تشکیل یک کارگروه متشکل از شهرستان های بهمئی، لنده و بهبهان و چرایی علل آتش سوزی و مدیریت مشارکتی.
2. نصب دوربین در نقاط خاص با پوشش حداکثری از منطقه.
3. استفاده از مدیریت و ظرفیت های بومی و مردمی.
4. حضور مداوم دیده بان های منابع طبیعی در کوه و جنگل، زیرا در فصل های دیگر هم اقدام به قطع درختان می شود.
5. معرفی فوری افراد مسبب آتش سوزی به مراجع قانونی و برخورد شدید.
6. تعطیلی کلیه مراکز خرید زغال غیرقانونی در شهرستان های همجوار.
7. گسترش تملک منابع طبیعی بر اراضی کشور موجب شده تا حس تعلق خاطر مردم به جنگلها و مراتع شدیدا کاهش یابد، بنابراین باید در قوانین و رویه منابع طبیعی تجدیدنظر گردد.



کانال تلگرام عصر جهان


مهدی
|
Iran
|
1397/04/02 21:41
  +0

  -0
پاسخ
خجالت بکش مهدی اسعدی چه گفت؟ برو حمع کن
مهدی
|
Iran
|
1397/04/02 21:45
  +0

  -0
پاسخ
خجالت بکش جمع کن این سایتا خجالت داره به خدا سایت کشوری هست چه خبری زدی؟ مهدی اسدی گفت چه زشته
اب
|
Iran
|
1397/04/02 21:50
  +0

  -0
پاسخ
خودت را مسخره کردی با این خبرت

ثبت نظر

نام*
ایمیل(اختیاری)
نظر*