اخبار عمومی
اعلام وصول 2
214073
تاریخ انتشار: 1397/05/17 00:24
چه شوری دارد وقتی از مادری نوشتم که هزینه درمان کودکش را نداشت و بعد از خبر من مشکلش حل شد و خنده ای عمیق بر لبانش نشست

عصرجهان؛ رحیم آورچه- روز خبرنگار،روز امانت داران گفتمان، وقایع و اخبار مبارک باد


امید که نوشته هایتان طلوع حقیقت و بیان دردهای کسانی که نمی توانند بگویند یا  فریادشان بی صداست باشد.
17 مرداد روز خبرنگارانی است که در کار ساختن جهانی آگاه وبالنده و تکامل جو به کار سترگ و زیبا، اما سخت نوشتن و پرده برداشتن از ناآگاهی و بی‌خبری هستند.
حرفه ارجمند خبرنگاری در پرتو شجاعت طبع و قوت روحیه خبرنگاران، شغلی شریف و خوشنام در عصر ارتباطات است ونگارندگان جسور و خستگی‌ناپذیرِ خبر،همچون پروانه‌ای بی‌پرواخود را بر آتش شمع حوادث زمانه می‌زنند و این آزادگی و بلندی همت، رمز محبوبیت این فن شریف است.
و سلام و درود خدا بر تمامی وقایع‌ نگارانی که حرمت قلم و آگاهی را پاس می‏دارند
و خامه خویش را جز در مسیر حق و عدالت به کار نمی‏گیرند.
سلام و درود خدا بر تمامی خون ‏نگاران شهید که قلم را سلاح خویش و رسانه را سنگر دفاع از استقلال و آزادی و مقابله با زرمندان و زورمندان بریده از انسانیت و قدرت‌های سلطه‏ گر جهانی قرار دادند و در این راه پرافتخار به لقاء محبوب رسیدند.
خبرنگار باید بداند و می‏داند که آن کس که آگاه‏تر است مسئول ‏تر است.
مسئول در قبال ملت و کشور،مسئول در قبال باورها و اعتقادات مردم،مسئول در قبال منافع ملی،مسئول در قبال تجاوز فکری و اندیشه‏‏ای بیگانه‏ به مرزهای فرهنگی،مسئول در قبال اخلاق جامعه ،مسئول در قبال کژ اندیشی و کژ رفتاری‏های اداره‏ کنندگان کشورو این مسئولیت و مسئولیت‌ها نه تنها محدودیت نمی‏ آفریند،بلکه راه رسیدن به کمال را در این حرفه مقدس برای او هموار و هموارتر می‏سازد و خبرنگار به جایگاهی می‏رسد که جز رضایت حضرت دوست نمی‏ بیند.


ازکجا شروع کنم، از چه بگویم،ازچه حرف بزنم...
سراسر عشق است، سراسر شور است، سراسر هیجان و سراسر استرس و دلهره
خبرنگار را میگویم، آنکه حاضر در تمام جلسات است و ازهمه مینویسد و خود گمنام است
آنکه همه در عکس های خبری او هستند ولی خودش دیده نمیشود
آنکه از بس در زیر چراغ خواب وقتی همه خوابند مینویسد و سوی چشمانش آرام آرام کم سو میشود.
خبرنگاری عشق است و این عشق سال ها است که مرا به دنبال خود میکشاند
چه شوری دارد وقتی از مادری نوشتم که هزینه درمان کودکش را نداشت و بعد از خبر من مشکلش حل شد و خنده ای عمیق بر لبانش نشست
چه لذتی بردم وقتی از کارگرانی نوشتم که بیش از ۶ ماه بود حقوقی دریافت نکرده بودند و خبر باعث شد تا ۳ ماه حقوق عقب افتاده خود را دریافت کنند و شادی رابه خانه ببرند
چه حال عجیبی داشتم وقتی از عاطفه دختر روستایی نوشتم که به علت نداشتن سرویس ایاب وذهاب در حال ترک تحصیل بود ولی بعد از خبر او و دوستانش به آغوش مدرسه بازگشتند تا یک بار دیگر بخوانند باز باران با ترانه...
اما دلم گرفت وقتی
از وعده هایی نوشتم که هیچگاه عملی نشد، از خودکشی هایی نوشتم که میشد جلو آن را به سادگی گرفت ولی نگرفتند تا من نتوانم بنویسم آن مرد خودکشی نکرد...
 دلم گرفت وقتی از داغ هایی که جاده مرگ بر دل ما گذاشت نوشتم، دلم گرفت وقتی نوشتم مادری بی آبی خانه اش را در سالن فرمانداری فریاد زد، ولی گوش ها کر شدند و کسی گامی در عمل بر نداشت
خلاصه اگر بخواهم بگویم درد ودل های یک ساله ام را یک رمان خواندنی میشود، حالا بگذریم از تهدید های مسئولین و...
روزت مبارک ای خبرنگار
یادداشت از رحیم آورچه خبرنگار عصرجهان



کانال تلگرام عصر جهان



ثبت نظر

نام*
ایمیل(اختیاری)
نظر*