جوان 28 ساله دهدشتی که بعلت معلولیت از ناحیه هر دو پا روی دست راه میرود چشم امید به دستان خیرین دارد تا التیام بخش دردهایش شوند.
عصرجهان-سوژه گزارش جوانی است 28 ساله که دوران کودکی، نوجوانی و جوانیاش بر خلاف آرزوهایش گذشت.
روزی که پا به دنیا گذاشت لبخند شادی بر لبان پدر و مادرش نشاند هرگز فکرش را نمیکرد دو سالگی پایان کودکیهایش شود.
پاهایش از زمانی نای راه رفتن را از دست داد که در شلوغی خانه داشت کودکانه میدوید و دلخوش بود به اینکه راه رفتن آموخته است اما تقدیرش چنین رقم خورد که برای همیشه با دست راه برود.
محمدظاهر اقبالمقدم ساکن خیابان پنجم آموزش و پرورش دهدشت است،معلولیتش مادرزادی نیست قسمتش بود از دو سالگی زمینگیر شود و دستهایش جای قلب دومش را بگیرد.
چیزی که از زندگیاش به او گفتهاند این است که در شلوغی مراسم شهادت برادرش گویا زیر دست و پای مردم افتاده و از آن زمان توان راه رفتن از او گرفته شد.
معلولیت مجهولی که برای محمدظاهر و خانوادهاش هیچ گاه به درستی تفهیم نشد حتی تزریق آمپول اشتباهی را هم از احتمالات میداند.پدرش در تکمیل گفتههای محمدظاهر گفت آن زمان درگیر مراسم شهادت پسرم بودیم تا مدتی نتوانستیم پیگیر کارهای درمانی شویم بعد از آن به دکتر مراجعه کردیم از گچساران تا یاسوج، شیراز و تهران مراجعه کردیم جواب قاطعی ندادند.
این جوان که از ناحیه هر دو پا معلول است میگوید آرزو دارم روزی حداقل روی عصا راه بروم، آسفالت داغ دستهایم را اذیت میکند.
محمدظاهر افزود: برای درمان چندین بار به پزشکان بیمارستان کوثر شیراز و تهران مراجعه کردم میگویند اگر هزینه کنی میتوانی روی عصا بروی. او میگوید هزینه عمل حدود 30 تا 40 میلیون تومان برآورد شده است.
دستهایش ناتوانتر از آن است که چرخهای ویلچر را به حرکت درآورد بنابراین ویلچر معمولی را رها کرده و روی دستها خود را به خیابان میرساند تا از لطف رهگذران برای امرار معاش کمک بگیرد.
این جوان از حمایت بهزیستی برخوردار است گفت: بهزیستی ویلچر معمولی میدهد اما نمیتوانم استفاده کنم چون دستهایم توان حرکت ویلچر ندارد.
اقبالمقدم ادامه داد:از مسؤولان زیاد درخواست کردم در یک مراسم فاتحه حاج عدل(نماینده مردم شهرستان در مجلس) را دیدم مشکلاتم را بیان کردم اما از حمایت هیچ کدام خبری نشد.
آرزو دارم مانند این همه جوان سرپا باشم.امید دارم شاید اقدام به درمان کمی دیر شده اما امید دارم.این را چند بار تکرار میکند، بغض میکند و سکوت.
حاج برزو هم به فارس گفت:محمدظاهر فرزند آخر خانواده است، در شلوغی مراسم شهید بچه زیر دست و پای مردم ضربه دید خدا میداند.
پدر محمدظاهر با یادآوری دوران بیماری فرزندش ادامه داد:تب شدید داشت و ورم کرد، بیمارستان هم نبود، زمستان بود و سوز سرما. شیراز، یاسوج و گچساران میبردم آن زمان وسیله نقلیه هم مثل الان نبود پیاده میرفتیم تا گچساران.
اقبالمقدم بیان کرد:دو بار پسرم را تهران بردیم محل اسکان نداشتیم رفت و آمد سخت بود.آخرش هیچ نتیجهای نگرفتیم.معلولیت محمدظاهر تنها درد خانواده حاج برزو نیست همسرش هم دو سالی میشود به علت سکته فلج و زمینگیر شده است.
حرف پایانی حاج برزو (پدر شهید) و فرزندش محمدظاهر این است: از مسؤولان و خیرین درخواست دارم برای رضای خدا ما را از این وضعیت نجات دهند یک دنیا ممنون میشویم.
محمدظاهر اگر پایی برای راه رفتن ندارد دلی به وسعت دریا دارد، قلبی سرشار از امید دارد که پاهایش به زندگی برگردد.
در شرایط فعلی ویلچر برقی میتواند التیام بخش دردهایش باشد و اگر نسخه پزشکان بازگشت سلامتی به پاهای او را تأیید میکند به همت خیرین نوعدوست این امکان فراهم شود تا این جوان جوانی بکند.
==========================
گزارش از طیبه السادات سعادتینیک/فارس
==========================