وقتی کارنامه کاری فردی سبک و تهی است، ملاک شوراييان برای اين انتخاب چه آیتمهایی بوده است؟
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
پایگاه خبری عصرجهان؛ یاداشت دریافتی- فرصتهای طلايی گذشت و شورای پنجم شهر اهواز مانند ادوار گذشته نتوانست دل مردم را به دست آورد، اکثر شاخصههای سنجش کيفيت مديريت شهری نشان میدهند در حوزههای مختلف عمران - خدمات، اقتصادی شهری، امور فرهنگی و اهواز موفق عملنکرده است. گواه اين ادعا سيمای شهر است که مطابق با تعريف يک شهر نيمه توسعهیافته هم نيست و از حداقل داشته ديگر کلانشهرهای کشور (حتی شهری مانند کرمانشاه که بهتازگی کلانشهر شده است)، عقبتر است.
با شروع به کار پنجمين دوره شورای اسلامی شهر اهواز ، شهردار قبل جناب کتانباف عليرغم داشتن تجربه کافی از مديريت در شهر اهواز و داشتن ديگر سوابق اجرايی در پايتخت (گرچه ايشان هم نمره قبولی در تغيير ساختار شهرداری نداشت) ، اما میتوانست هنوز گزينه مناسبی برای ايجاد تحول در شهر باشد برکنار شد و شهردار فعلی با حداقل تجربه و بدون سنجش ميزان توان مديريت ايشان ، منتخب شورای شهر برای تصدی سمت شهرداری اهواز شد.
عملکرد دوره فعاليت ايشان نشان داد گرچه علاقهمند به کار و تلاش و تحول است اما به دليل عدم توان کافی در مدیریت صحيح شهری و عدم آگاهی و تجربه از ايجاد تغيير و تحول در ساختار شهرداری و مديريت شهری، نتوانست انتظار شهروندان را جلب و نظرها را بهبود بخشد. حاشیههای اخير هم نشان داد که تعدادی از اعضای شورا به دليل زير سؤال رفتن عملکرد دورهای خود، از علمکرد شهردار رضايت ندارند و اخیراً هم حکم قضايی مبتنی بر منع فعاليت شهردار جوان موجب اختلافنظر و رسانهای شدن جریانهای درون شورا شده است که اين عدم رضايت ها را بيشتر نماين ساخته است.
اما چرا شورا نتوانست به رسالت واقعی خود عمل نمايد؟ افراد حاضر که تا قبل از رسیدن به صندلیهای شورا و در دوران انتخابات اینهمه شعار میدادند و خود را افرادی دارای برنامه میدانستند چرا نتوانستند حداقل انتظارهای مردم را برآورده سازند؟
مگر میشود عضو شوراي يک کلانشهر شد و چالشهای اصلی و اساسی و خواست و نياز شهروندان را ندانست و البته برای به حداقل رساندن آنها راهکارهايی نداشت؟ اگر اعضای شورا مشکلات را میدانستند و برای آنها راهکارهايی را پیشبینی کرده بودند، ملاکهای عزل شهردار قبل و انتخاب شهردار فعلی چه دليل بارزی داشت، چه ویژگیها، تجربيات، توانمندی و برنامههایی را شهردار فعلي سراغ داشتند و طلب کردند که خيال کردند اين شهردار در يک دوره مثلاً چهارساله میتواند بخشی از مشکلات را طي برنامه زمانبندی مرتفع نمايد؟ مگر نه برای سنجش و امتياز دادن به يک فرد و مدير بايد به سوابق و تجربيات گذشته آن مراجعه کرد؟ وقتی کارنامه کاری فردی سبک و تهی است، ملاک شوراييان برای اين انتخاب چه آیتمهایی بوده است؟ مگر سطح کيفی زندگی و نياز شهروندان محلی برای آزمونوخطای انتخاب افراد شورا بوده اکنون بدون پاسخ مانده است،مرتب بيانيه بيرون می آيد و هر کس سعی دارد به گونه ای خود را مبرا کند،اما وضعيت شهر چه می شود و يا چه گونه شده است.
شورا اگر احساس میکند انتخاب گزينه ايشان و نحوه نظارت خود بر عملکرد شهرداری صحيح و مطلوب بوده طی يک برنامه زنده با حضور کارشناسان خبره و دلسوز ، پرسش و پاسخ برگزار نمايد، شايد حق با شورا باشد و نظر ناظران شهری مشکل دارد که نياز است روشن و آگاه شوند. اعضای شورا بايد بداند با اعلام بيانيه نمیتوانند مسئوليت خود را کمرنگ و يا خود را از عملکرد مجموعه امور شورايی مبرا کنند، چه اکنون موافق يا مخالف شهردار باشند، زيرا اکنون موقع پاسخگويی به افکار عمومی است، زيرا اکنون ورودی های شهر چه از جانب شمال و جنوب و شرق و غرب يا بطن و مرکز شهر و وضعيت معابر و پسماند و کيفيت پايين فضاهای سبز و... نمايش عريان کيفيت مديريت شهری است.
==============
نگارش نويد قائدی
مورخ ۲۳بهمن ۹۹
==============