عصرجهان:پسر دايي ام به خواستگاري من آمد. پدرم مخالف بود. مادرم از ترس اين كه مبادا عروس عمه ام شوم عجله مي كرد.
بعد از عقدمان فهميدم خودش به زن دايي ام پيشنهادداده به خواستگاري بيايند. من قرباني لج و لج بازي هاي پدر و مادرم شدم.
ازدواج كردم. اما شوهرم خلاف كار از آب در آمد. دنبال دوست و رفيق بود و دل به زندگي نمي داد.
سه سال گذشت. صاحب يك فرزند شديم. وقتي فهميدم  پسر دايي ام چه بلايي سر خودش آورده كه خيلي دير شده بود، شيشه مصرف مي كرد و بچه ام را تا حد مرگ كتك مي زد.
 شكايت كرديم. پدر شوهرم مي گفت مهريه ات را ببخش و طلاق بگير. اما من با حمايت قانون طلاق گرفتم.
60 ميليون تومان مهريه ام را  گرفتم و در حساب بانكي ام گذاشتم. دلخوشي ام اين بود كه سود سپرده بانكي ام را مي گيرم و از نظر مالي نيازي به كسي نخواهم داشت.
رابطه ما و فاميل پس از ماجراي طلاقم قطع شد. من و پسرم زندگي جديد خودرا آغاز كرديم.
 سركار مي رفتم تا سرگرم شوم.
شيفته محبت هاي دروغين جواني دروغگو شدم:
 يك سال قبل به طور اتفاقي با مهران آشنا شدم. به محل كارم رفت و آمد داشت.از من خواستگاري كرد.
مي گفت برايش مهم نيست طلاق گرفته ام و يك بچه دارم.شيفته محبتش شده بودم.
 از طرفي مي خواستم هرچه سريع تر سرو سامان بگيرم. مهران ادعا كرد خانواده اش را براي ازدواج راضي مي كند.
متاسفانه خام شدم و به عقد پنهانی و موقت او در آمدم. با اين ترفند كه مي خواهد خانه اي در شمال بخرد و زندگي مان را در آنجا شروع كنيم پول هاي بي زبانم را از چنگم در آورد.
بدون اطلاع خانواده ام و بي هيچ مدرك و نشاني 59 ميليون تومان به او دادم. از همان روز غيبش زده است. به كلانتري 26 آمدم. اگر پدر و مادرم بفهمندچه اشتباهي كرده ام ... .
اميدوارم ردي از او پيدا كنم و پولم را پس بگيرم. اين همه سرمايه و زندگي ام است و اگر از دستم برود ديگر نخواهم توانست روي پاي خودم بايستم.
غلامرضا تديني راد - خبرنگار پايگاه خبري پليس خراسان رضوي /