در فارسنامه ناصری از تنگ سولک بنام گردونه سروهای کوچک نام برده شده است. این تنگه بعلت موقعیت استراتژیکی در ادوار مختلف تاریخ مورد استفاده حکام دولتی ومحلی قرار میگرفته است.
نویسنده: هدایت اله لطفی/عصرجهان
به نام خداوند جان و خرد
به کوروش به آرش به جمشید قسم به نقش ونگار تخت جمشید قسم
که ایران همی قلب و خون من است گرفته زجان از وجود من است
متاسفانه تاریخ سلسلههای حکومتی در ایران بعلل مختلفی مکتوب نگردیده است و اکثرا با استفاده از روایات شفاهی سینه به سینه ویا آثار بجا مانده از قبیل: معماری، ظروفات، نقاشیها، حجاریها، سنگ نوشتهها، سکهها، لباس، اسلحه، بقایاواسکلت بدست آمده از گذشتگان توسط محققین تدوین گردیده است. بطور مثال سلسله شاهنشاهی اشکانیان که حدودا ۵۰۰سال در ایران حکومت کردهاند به اندازهای تاریخ آنها مبهم، نامکتوب ونانوشته است که فردوسی در مورد آنها در شاهنامه میگوید:
از ایشان بجز نام نشنیدهام نه در نامه خسروان دیدهام
شاید معتبرترین، مفصلترین، قابل توجهترین و کاملترین مطالعات که آنهم اهمییت نسبی دارنددر خصوص تاریخ، تمدن و فرهنگ این مرز و بوم در همه ادوار تاریخی خصوصا دوران باستان توسط محققین، پزوهشگران، مورخین، کاوشگران و مستشرقین خارجی خصوصا اروپایی صورت گرفته باشد. این مطالعات بیشتر از روی آثار بجا مانده از ادوار گذشته، بازدید و سیر و سیاحت در نقاط مختلف کشور، برداشتهای ذهنی و فردی آنها، کاوشهای گسترده در مناطق تاریخی که گاهی تفاوتهای عمدهای با هم دارندانجام گردیده است.
تاریخ تمدن پرشکوه ایران که در مقاطعی از تاریخ، تمام جهان راتحت شعاع و سیطره علمی، فرهنگی، اقتصادی، تسلط نظامی و حاکمیتی خود قرارداده بود آنطور که بایسته وشایسته آن میباشد جمع آوری، مکتوب و نگهداری نگردیده است. از جمله این عوامل میتوان به جنگها وشورشهای داخلی مخرب بین اقوام مختلف، تملق و چاپلوسی مورخین وابسته درباری، بیتوجهی و عدم برنامه ریزی اصولی حکام و پادشاهان وقت، جنگهای خانمانسوزوویرانگر خارجی و چندین اشغال سراسری توسط بیگانگان که منجر به تخریب و آتش سوزیهای عمده وکلی مراکز علمی و فرهنگی وآثار و بقایای تاریخی و اماکن و شهرها و قصبات کوچک وبزرگ، کتاب سوزیهای عمده توسط دشمنان، انتقام کشی حاکمان وقت از پادشاهان و حکام گذشته، بلایا و حوادث طبیعی و... نام برد.
معماریهای به جای مانده، آثارشهرهای تاریخی، قبرستانها، معابد، مجسمهها، ظروف، سکهها، زیورآلات، سنگ نوشتهها، حجاریهای صخرهای، آثار راههای ارتباطی و ترانزیتی تجاری و نظامی، نقشههای منقوش بر روی الواح گلی وسنگی و کاغذ، لباس، اسلحه، مکانهای زیستی از جمله غارها، حفاریهای داخل کوهها و صخرهها از جمله استودانها و مغارهابرای مقاصد مختلف و... نشان از غنای فکری و فرهنگی و استیلای تمدن ایرانی و نبوغ و استعداد و هوش سرشار و نگاه به آینده مردم این مرز و بوم در زمانهای مختلف دارد. اگر نبود آثار ذکر شده در بالا، شاید تاریخ این نقطه از جهان از نقاط تاریک و مبهم تحولات بشری در طول هزاران سال عمر انسان برروی کره خاکی بود.
منطقه بهمئی محل زیست ایلات بزرگ بهمئی و یوسفی که هم اکنون قسمتی از آن در استان کهکیلویه و بویر احمد تبدیل به شهرستان گردیده است و بخشهای عمدهای از آن خارج از محدوده شهرستان واز توابع شهرستانهای همجوار استانی و همچنین جزء استان خوزستان میباشند از جمله مناطقی میباشد که بعلل مختلف تاریخ و گذشته آن آنطور که شایسته آن میباشدبه علل گوناگونی که انشاءاله در فرصت مناسب به آن پرداخته خواهد شد به رشته تحریردر نیامده است.
بنا به اهمییت تبیین هویت تاریخی این منطقه مطالعاتی هر چند ناقص جهت روشن شدن زوایای تاریک تاریخ، فرهنگ و تمدن این نقطه از میهن عزیزمان صورت گرفته است که در چندین قسمت تدوین ودر معرض قضاوت علاقمندان قرار خواهد گرفت.
منابع مورد استفاده کتب تاریخی و تحقیقی معتبروبازدیدهای مکررو مطالعه آثار تاریخی موجود و مطالعات میدانی واستفاده از اطلاعات تاریخی افراد مطلع و معتمد منطقه میباشد که در پایان معرفی خواهند گردید.
از علاقمندانی که این مباحث را مورد استفاده قرار میدهند انتظار میرود که نقطه نظرات، انتقادات د پیشنادات خود را جهت اصلاح مطالب در همین وبلاگ قراردهند.
تنگ سولک (سروک)
تنگ سولک (سروک) یکی از شکافهای طبیعی کوه بنگستان درمیان قلل حاتم و مشته درسلسله زاگرس در فاصله ۱۰کیلومتری شرق شهر لیکک مرکز شهرستان بهمئی ازتوابع استان کهکیلویه و بویراحمد میباشد. وجه تسمیه نامگذاری این تنگ بنام سولک (۱) بعلت وجود سروهای (زربین) کوهی فراوانی است که در نقاط مختلف تنگ پراکنده وزیبایی خاصی به طبیعت سحرانگیز و دلنواز منطقه داده است. در فارسنامه ناصری از تنگ سولک بنام گردونه سروهای کوچک نام برده شده است. این تنگه بعلت موقعیت استراتژیکی در ادوار مختلف تاریخ مورد استفاده حکام دولتی ومحلی قرار میگرفته است. ارتفاع آن از سطح دریا درپایینترین نقطه ۹۰۰ودربالاترین نقطه ۱۶۳۴مترمی باشدعرض دهانه ورودی آن حدود۱۵۰متر وقسمت بالای تنگه بیش از۴کیلو متر تخمین زده میشود. وهمچون اکثرتنگهها حالت قیفی دارد. دسترسی به تنگه از دو طریق امکان پذیر است. یک راه ورودی از مسیر پایین که بعد از طی مسافت ده کیلومتری از شهر لیکک، دوراهی گچ بلند، گودبن و ورود به جاده خاکی منتهی به دهانه تنگه میباشد. مسیر دیگر بعداز گردنه ماغر از ابتدای پل ورودی به تنگ منی ازسمت راست و واردشدن به جاده خاکی بعداز طی مسافت حدود ۱. ۵کیلومتری ورسیدن به دهانه بالای تنگه معرف به گور بخیل.
درورودی پایینی تنگه، آثار قدیمی یک جاده باستانی وجود دارد که از سمت ارجان (۵۰کیلومتری) واز قسمت تشان وپشت تاوه وارد تنگه میشود. در ابتدا، قسمت پایین جاده رو به سمت دره وپرتگاهها، دیوارهای سنگی باارتفاعهای مختلف از۵۰سانتی متر تا۱. ۵متری ساخته شده است. وعرض جاده هم متفاوت واز ۱. ۵تا بعضی جاها به۴متر میرسد.
ازحدوددویست متر در مدخل تنگ از ابتدای سینه کش صخرهای بلند که صعب العبور میباشد، جاده سنگ فرش زیبایی ساخته شده است که عرض آن ۱تا۳. ۵مترمی باشد وتاحدود ۷۰۰متری ادامه دارد.
اینجاده سنگ باستانی که به جاده شاهی معروف میباشد بنا به گفته گرشمن ودیگر محققین راه ارتباطی و ترانزیتی بین خلیج فارس، خوزستان و اصفهان که مهمترین و بزرگترین مناطق ایران باستان مییاشند، بود.
در وسط تنگه درمیان دوکوه درهای عمیق مشهود است که در سمت چپ (شمالی) آن از پای کمرکش کوه تا لب دره آثار دیوار سنگی قدیمی وجود دارد. واز بالای صخرهای که کمرکش آنجاده سنگ فرش درست شده است، دیوار سنگی که مشخص است ارتفاع زیادی داشته وآثاری از محل دیده بانی، جان پناه واستراحت محافظین و نگهبانان در بالای صخره ودر پای کوه سمت چپ وجود دارد. ازظواهر امر پیداست که دراین نقطه عبور ومرور کاملا تحت کنترل ومحافظت بوده است. ودیده بانی وحراست صورت میگرفته است.
با توجه به قرائن و موقعیت استراتزیکی و آثار تاریخی موجود و اعتقاد به اینکه یک چوپان لیکیائی بر اثر شکنجه توسط لشکریان اسکندر، راه مخفی را به مقدونیها نشان داده است، شایدمحل حمله آریوبرزن سردار بزرگ ایرانی در همین تنگه باشد. چون معروف است که شاهراه هخامنشیها و محل عبور کارونهای تجاری و تجهیزات نظامی و آهن مورد نیاز ارتش هخامنشی بوده است.
جاده سنگ چین و سنگ فرش ازمیان منطقهای سنگلاخی، تند و پرپیچ وخم به درون تنگه ادامه مییابد.
در درون تنگه تا کنون ۶ قطعه سنگ نقش برجسته (سنگ نگاره) باستانی با نقوش بسیار زیبا پیدا شده است که توسط باستانشناسان ایرانی وخارجی زیادی از جمله بارون دوبد (۱۸۴۱م)، احتشام الدوله والی فارس (۱۸۵۳م)، فرصت الدوله، هنینگ، میرزاحسن فسایی، گیرشمن فرانسوی، اشتاین مجاری (۱۹۳۶م)، احمد اقتداری، دووال (۱۹۷۲و۱۹۷۳م) و.... موردبازدید و مطالعه قرار گرفتهاند. دقیقترین مطالعه توسط لوٍئی واندنبرگ باستانشناس شهیر بلزیکی و کلاوس شیپمن آلمانی (۱۹۶۲و۱۹۷۵م) صورت گرفته است که نتیجه مطالعات آنها در کتاب ارزشمند نقوش برجسته منطقه الیمایی در دوران اشکانی به تفصیل شرح داده شده است. این نقش برجستهها را مربوط به دوران شاهزادگان مستقل الیمایی (الیمائیس) دراواخر حکومت سلوکیها واوایل سلسله اشکانیان میدانند. قدمت آنها را از سال ۷۵تا۲۹۹بعداز میلاد دانستهاند. این نقوش برجسته در سال۱۸۴۱میلادی توسط بارون دوبد (سیاح روسی) تشخیص داده شدهاند و اولین بار توسط الستین در کتاب موسوم به جادههای قدیم ایران غربی منتشر گردیدهاند.
در سال۱۹۵۲هنینگ این نقوش و کتیبههای مربوطه رابا استفاده از عکسهای ارسالی آقای رستمی عکاس اداره باستانشناسی ایران، با دقت مورد مطالغه قرار داده است. وی در ترجمه یکی از کتیبهها آورده است که «این است تصویر ارد ذر حال تاجگذاری» (با توجه به کتیبههای تنگ سروک و سکهها، بسیاری از شاهان الیمائی از آغاز دوره مسیحیت به نام «ارد» خوانده میشدند) و فرد دراز کشیده بر روی تخت را «ارد چهارم و یا پنجم» میداند.
برخی از محققین این نقوش را مربوط به مهرداد اول پادشاه اشکانی و یک شاهزاده الیمائی (شاهزاده نشین مستقل) میدانند. الیمائید یا الیمائیس به ساکنان غیر سامی (ایرانی) ساکنان عیلام میگفتهاند.
نقوش برجسته تنگ سولک در سال ۱۳۱۶به شماره ۳۰۰در آثار ملی کشور بعنوان اولین اثر ملی استان به ثبت رسیده است. محققین تنگ سروک را محل محراب خدایان کهن و عبادتگاه شکوهمند اقوام عیلامی میدانند. بارون دوبد در کتاب سفرنامه لرستان و خوزستان مینویسد «چه بسا پای در خاکی نهادهام که زمانی وقف آناهیتا یا میلیتای ایزد بانو بوده است و الیمائیهای باستان در اعصار گذشته در همین جا مراسم مذهبی و شعائر دینی را در باغستانهای مقدس آن بر گذار میکردهاند. به نظرم رسید وجود سروستان در این مکان تاییدی است بر این واقعیت و مهری است بر این پندار. سنگ شماره ۱ در ۷۰۰متری ورودی تنگه میباشد. ارتفاع صخره ۳. ۷۵وطول آن۱. ۶۵متر میباشد. اولین نمای سنگ که در قسمت شمال غربی آن قراردارد نقش دو نفر حجاری شده است که بصورت ایستاده دستهای راست خود را روبه بالا نشانه گرفتهاند. یکی ازآنها پایینتر قرارگرفته ودیگری برروی سکو ایستاده است. در سمت چپ، روی سکوی اول، فرد اول که احتمالا کاهن میباشد روبروی محرابی (یا آتشدان) ایستاده است. این محراب روی پایهای قرار گرفته است. در سمت راست فرد دوم که از مقامات میباشد پشت سر و پائینتر از کاهن حجاری شده است. بنظر میرسد در دستهای راست آنها که بسمت بالا بلند شده است دو شئ (پیاله، جعبه، بخور یا شئ دیگری) وجود دارد. سمت چپ کلاه فرد دوم کتببهای در دو خط حک شده است که فقط دو حرف آن را میتوان تشخیص داد.
اشاره این نقشها میتواند دلایل گوناگونی داشته باشد. مثلا اشاره به سمت بالا و نشان دادن محل استقرار پادشاه یا اشاره به محل استقرار پادگان نظامی، یا محل مقدسی که مورد پرستش آنها قرارمیگرفته، یامحل نگهداری اموال و گنجینهها که معمولا در زمان باستان در مناطق کوهستانی، امن ویا در زیر خاک نگهداری میکردند ویامحل مسکونی ویا حتی راهنمای جاده ارتباطی میتواند باشد. لباس آنها مربوط به عهد اشکانی میباشد.
در وجه بعدی سنگ که که رو به شمال است یک نفرحجاری شده که در دست چپ وی چوب (گرز) یا شمشیر وبرروی دستش پارچهای آویزان است و بازوی دست راستش را به پهلویش چسبانده و احتمالا نیزه بلندی در دست دارد. به نظر میرسد موهایش در هالهای از نور قرار دارد. طبق نظر دووال این نقش مربوط به هراکلس - ورثرغنه در حالت برهنه میباشد (هراکلس خدای یونانی و ورثرغنه خدای ایرانی بودهاند). حفرهای مربع شکل به ابعاد ۱۶در۷سانتی متر زیر ساعد راست هراکلس - ورثرغنه وجود دارد که احتمالا جایگاه جمع آوری نذورات است و شاید اشاره به استودانهای حفر شده بر روی صخرهها در درون تنگه باشد.
درروی وجه سوم سنگ که در سمت مشرق سنگ قرار دارد نقش دو نفربا تمام قامت حجاری گردیده که در دستان چپ هر دوی آنها رو به بالا دو شی قراردارد شاید دو شی مقدس ویا دو شعله جهت راهنمایی ونشان دادن راه ومسیر. جسمی مخروطی شکل (احتمالا معبد یا آتشدان) در قسمت بالا بین دو نفر قرار گرفته است.
بنا به نظر واندنبرگ و شیپمن نقش برجسته دیواره شمال غربی اولین صخره نشان دهنده ادای نذر شاهزاده» ارد «به وسیله کاهنی به خدای هراکلس - ورثرغنه میباشد.
سنگهای دوم وسوم به فاصله حدودا ۱. ۵کیلومتری سنگ اول در مسیر جاده داخل تنگ قرار دارند. دراطراف این سنگها درختهای بلوط نمای دلنوازی به منطقه دادهاند. بر دو وجه شمال شرقی وشمال غربی سنگ شماره (۲) (مهمترین سنگ حفاری شده) نقوش متعددی حجاری شدهاند. ارتفاع این صخره ۸. ۶متر وطول گوشه شمال شرقی ۶. ۷متر وطول شمال غربی ۶متر میباشد. در سمت شمال شرقی فردی برروی تخت منگوله داری دراز کشیده که احتمالا پادشاه میباشد. این نقش تکیه بربالش داده ودردست راستش حلقهای قرار دارد که در واقع حلقه قدرت میباشد. ودر دست چپش که بر روی سینه قرار داده است پیالهای میباشد. این فرد کلاهی برسر و موهایش از دو طرف بر روی شانههایش آویزان میباشند. در پایین تخت دو قطعه عقاب و یک قطعه مرغ بهشتی (شانه به سر) حجاری شدهاند. در پشت سر وکنار تخت یک نفر ایستاده، یک دستش برسینه ودست دیگرش را پشت تخت پادشاه قرار داده است. روبروی تخت پادشاه دونفر، که هر دو دست چپشان را بر روی سینه قرار داده و پیاله در دست دارند و در دست راست فرد سمت چپ نیزه بلند و در دست فرد سمت راست چوب یا عصای بلندی مشاهده میشود، حجاری شدهاند بر روی نیمکت منگوله داری نشستهاند. هر دو دارای موهای بلند وتاجی برسر دارند که تاج فرد سمت راست دارای یازده شعاع میباشد.
هنینگ این صحنه را اعطای منصب به ارد (ورد) میداند. چرا که او نیم تاجی را که نشانه تاج گذاری است به فرماندهان تحت حکومتش نشان میدهد.
سیریگ معتقد است این صحنه، خدای اهورا مزدا -بعل (فرد ایستاده) رانشان میدهد که در حضور دو خدای دیگر: آناهیتا-آتناو میترا-هلیوس، مقام شاهی را به ارد میبخشد. این دو خدا که پیالههایی در دست دارند در ضیافت شاه شرکت کردهاند.
گیرشمن عقیده دارد این تابلو ارد را نشان میدهد که از سوی میترا - آناهیتا و با حمایت جدش که دستش را روی شانه او گذاشته است، به مقام شاهی میرسد.
فن گال بر این عقیده است که شاه لمیده بر تخت، فره وشی او را همراهی میکند (شخص سمت راست) نشانه سلطنت را از دو الهه آرتمیس و آتنا میگیرد.
مالکوم کالج، اشتاین، گیرشمن، سیریگ، دانتسر، دووال، فن گال، فرای، شیپمن، واندنبرگ، سه نفر اطراف تخت را از خدایان یا مقدسین در حال اعطاء منصب به ورد میدانند، فقط هارماتا که فرد دراز کشیده را نه پادشاه بلکه یک والی محلی میداند.
در سمت راست تخت فردی استاده است که تاجی در سر داشته و در دست چپ گرز یا بادبزنی در نگه داشته و دست راستش را بر روی شانههای فرد لمیده بر تخت قرار داده است. عدهای از محققین وی را از خدایات و در حال اعطاء منصب به پادشاه میدانند و عدهای معتقدند او جد پادشاه و شاید از فرماندهان یا ندیمه ویا محافظ پاذشاه باشد.
هانسمن دو فرد نشسته را به ترتیب، خدای خورشید و الهه آتنا میداند و فرد ایستاده در سمت راست را خدای آسمان» بعل «معرفی میکند.
واندنبرگ و شیپمن این صحنه را اعطاء منصب شاهی به شاهزاده» ارد «با اهداء نیم تاجی توسط دو قدرت مذکر و مونث میدانند که شاهزاده در حال نشان دادن آن به سپاهیان خود میباشد.
در پایین این تابلو، تابلوی دیگری وجود دارد که سه نفر استاده در آن نقش شدهاند که احتمالا از محافظین مراسم اعطاء منصب میباشند.
در سمت راست این وجه سنگ، تابلوئی درست شده که یا کتیبه بوده ویا اینکه کار آن ناتمام مانده است.
در سمت چپ سنگ یک کتیبه که به خط باستانی اشکانی ترسیم گردیده وجود دارد.
در قسمت شمال غربی سنگ، نقش معبد یا پرستشگاهی دیده میشود که بر روی دو سکو یا دو طبقه قرارگرفته و به دور گنبد آن پارچه بزرگی پیچیده شده است. نقش فردی (احتمالا شاهزاده ارد) بحالت احترام یک دست بر سینه وبا دست دیگر در حال اشاره به محل معبد و یا پرستشگاه ودر حال شکرگذاری نقش بسته است. او تاجی مخروطی شکل بر سر دارد و بر خلاف بیشتر افراد حجاری شده چهرهاش خوب حفظ شده و تخریب نگردیده است. کتیبهای در پنج خط زیر پایه مهراب حکاکی شده است و کتیبه دیگری نیز در دو خط بالای نقش شاهزاده حک گردیده است.
بسیاری از نویسندگان همچون هنینگ و سیریگ و اشلومبرزه این سنگ را یک سنگ مقدس میدانند.
در سطح شمال غربی سنگ تابلوئی حک شده که در آن نه نفر حجاری شدهاند نفرات اول و دوم سمت راست بر روی چهار پایه نشستهاند و در دست نفر اول عصایی دیده میشوند بنظر میرسد که این دو نفر زن باشند. و بعد از آنها شش نفر ایستاده که پنج نفرشان، هر دو دست خود را بر روی سینه قرار دادهاند و فرد ششم دست راستش به طرف فرد نشسته بر روی تخت که احتمالا شاهزاده میباشد دراز کرده است. بر روی دسته تخت یا صندلی شاهزاده مهراب کوچکی (آتشدان) دیده میشود. به عقیده هنینگ فرد نشسته در سمت راست، شاه» ابرباسی «است. همچنین وی معتقد است فرد اول نشسته از سمت چپ احتمالا» بلدوشاه «کاهن بزرگ یا وزیر ابرباسی میباشد.
تابلوی میانی که زیر تابلوی نه نفری درست شده است متشکل از چهار فرد بزرگسال و دو کودک میباشد که همگی دست راست خود را رو به بالا گرفتهاند و در دست کودک سمت راست شئ نامعلومی قرار دارد.
در قسمت غربی سنگ سواری برروی اسب در حال جنگیدن با یک حیوان وحشی (شیریا خرس) دیده میشود.
در صحنه پائینی سنگ فردی (شاهزادهای) را در حال خفه کردن یک حیوان وحشی (خرس یا شیر) حکاکی شده است.
در سمت شمال سنگ شماره (۲) آنطرف جاده، سنگ شماره (۳) قرار دارد که متاسفانه بعلت شرایط جوی و ضعیف بودن جنس سنگ حدود نصف پوسته حجاری شده سنگ، ریزش و تخریب گردیده است. ارتفاع این سنگ حدود ۶متر و طول آن حدود ۷. ۵متر میباشد. قسمت باقیمانده سنگ نگاره، سواری را در حالت جنگی (جنگ سواران) نشان میدهد که از سمت بالا و پشت سر یک نفر با تیروکمان ویک نفر باسنگ اورامورد حمله قرار دادهاند و در پشت اسب یک نفر در حال سرنگون شدن حجاری شده است که احتمالا توسط فرد سوار براسب سرنگون گردیده است. فرد سوار، همچون دیگر نقشهای موجود بر روی صخرههای تنگه دارای موهای بلند و پر پشت میباشد. هم فرد و هم اسب او مجهز به زره بوده، جعبه تیردان ار زین اسب آویزان وسوار با نیزه بلندی در حال حمله به افرادی در روبرو میباشد که بعلت تخریب آن قسمت سنگ مشخص نمیباشند. این تابلو پیروزی بر دشمنان را نشان میدهد. قسمت ریزش کرده سنگ هنوز در پایین سنگ موجود و میشود آنها را منظم و مورد مطاله قرار داد. البته بنا بگفته یکی ار محققین بخشی از سنگ که حاوی نقش یک سرباز بود توسط وی به موزه لوور فرانسه انتقال یافته است.
حدود ۶متر بالاتر از سنگ دوم صخره دیگری وجود دارد (سنگ شماره ۴) که بر روی آن چند نقش از جمله دختر بچه، زن، اسب و کره اسب و جوی آب حجاری شده ولی تا کنون مطالعهای روی آنها صورت نگرفته و قدمت تاریخی و اهمییت آنها مشخص نگردیده است.
در اطراف سنگهای دوم وسوم و چهارم آثاری از محل زیست در ادوار گذشته مشهودمی باشد. ازجمله پیهای سنگی باعرضهای زیادحدود یک متر وبعضی جاها حتی بیشتر. ولی آثاری از مصالح بکار رفته بجز سنگ بدست نیامده است. احتمالا بیشتر از مصالح محلی موجود ومرسوم در آن زمانها مثل سنگ، گل، چوب وشاخه و برگ درختان استفاده میگردید.
در حدود ۶۰۰متری سنگهای دوم وسوم، یک قطعه سنگ بزرگ (سنگ شماره۵) به ارتفاع حدود ۳. ۵ متر وجود دارد که بر روی وجه شمالی آن نقش دو نفر که بحالت احترام و دست به سینه ایستاده اندکه احتمالا زن و مرد بوده و در حال خوش آمد گویی میباشند، و در سمت شرقی آن فردی که بر روی تخت لمیده حجاری شده است.
.
در وجه شرقی سنگ شماره ۴ تابلوی فردی که بر روی تخت دراز کشیده، حجاری شده است ولی به ظرافت و وضوح بقیه نقشها نیست.
در محوطه اداره گردشگری ومیراث فرهنگی شهرستان قطعه سنگ (شماره ۶) که از سنگهای موجود در تنگ بود نگهداری میشود. در این سنگ سربازی نقش بسته است که دست راستش رو به بالا و گرز یا شمشیری در دست چپ دارد. این سنگ حدود ۱. ۵متر ارتفاع و ۱متر طول دارد.
یکی از مشخصات مهم نقوش برجسته تنگ سولک نمایش چهره کامل انسانها است که از روبرو حجاری شدهاند، که هم با آثار اشکانیان وهم با آثار ساسانیان متفاوت میباشند. لباس تمام افرادی که برروی این سنگ نگارهها حجاری شدهاند یکنواخت با قبای بلند وشلوار گشاد که تا روی مچ پا میرسدمی باشند. از دیگر خصوصیات این نقوش کاملا تمام رخ بودن، نمایش ندادن جزئیات صورت و بقیه اعضاء حجاری شده، تکنیک ضعیف و فرسایش تصاویر و کتیبهها میباشد
نقوش برجسته حجاری شده برروی سنگها، ۳۳نقش اتسان، ۴نقش اسب، ۲نقش حیوان درنده، ۲نقش حیوانی شبیه بزغاله و ۲نقش عقاب و یک نقش مرغ بهشتی (شانه بسر) وسلاحهای منقش شامل نیزه بلند، شمشیر، خنجر، گرز، تبرزین، چماق، کمان، تیر، ترکش و نقش پرچم میباشند.
قدمت سنگ نوشتهها:
هنینگ براساس مطالعه کتیبهها معتقد است اولین صخره متعلق به حدود ۱۶۵تا۱۷۰میلادی و مربوط به سلطنت» ارد «چهارم یا پنجم میداند وتابلوی نه نفره قسمت غربی سنگ شماره ۲ را مربوط به زمان پیشینیان» ارد «یعنی» ابرباسی «حدود سال ۱۵۰میلادی میداند، کالج آنها را مربوط به سالهای ۱۵۰-۲۲۵میلادی و التهام و اشتیل قدمت آنها را به ابتدای قرن سوم میلادی مربوط میدانند.
هارماتا آنها را متعلق به بعد از سال ۷۵ میلادی میداند، گیرشمن با هنینگ هم عقیده میباشد، اشلومبرزه نیمه دوم قرن میلادی، هرمان آخرین سالهای دوران اشکانی، دووال نظریه هنینگ را میپذیرد، و در نهایت متخصصان از سال ۷۵ میلادی تا ابتدای قرن سوم میلادی را معتبر میدانند.
این آثار مهم تاریخی، منصوب به سلسله شاهزاده نشین مستقل الیمائی میباشند که طبق متون تاریخی و به اعتقاد هینز کامنسکیر اول (خزانه دار) طی سالهای ۱۶۱تا۱۶۲ق م موسس این سلسله بوده است. و محل حکوت آنها از حدود رود خانه جراحی، کوههای بختیاری، بوشهر تا اصفهان امتداد داشته است.
طبق نظر واندنبرگ و شیپمن در متون کهن از معبدی که وقف الهه آرتمیس-نایانا بوده صحبت میکنند که توسط آنتیوخوس چهارم (سلوکی) تاراج شده است، احتمالا محل آن تنگ سروک بوده است و یا محلی که گپن در نزدیکی محلی بنام خدا چهاران که در هفت یا هشت کیلومتری تنگ سروک کشف کرده است در نظر گرفت.
هنینگ و دیگران معبد ت-آذر (آرتمیس) را بیتردید واقع در اطراف تنگ سروک میدانستند، به علت کاوشهای زیاد در ساختمانهای خداچهاران که فاصله چندانی از تنگ سروک ندارد و گپن این نظریه را میپذیرد.
ت-آذر احتمالا همان معبد غارت شده توسط مهرداد اول پادشاه اشکانی باشد.
در فاصله حدود هفت کیلومتری تنگ سروک در نزدیکی محل سابق روستای پشت گچ آثار شهرکی مشهود است که با نظم خاصی ساخته شده بود. مصالح بکار رفته در آن، سنگ و چوب و آهک (گچ) بوده و احتمال اینکه اینجا محل خداچهاران باشد زیاد میباشد. طبق گفته یکی از ریش سفیدان و معتمدین محلی بنام حاج نورمحمد جاودان حدود ۵۰سال قبل در روستای قدیم پشت گچ در نزدیکی چشمه غرغرو هنگام پی کنی جهت احداث ساختمان توسط افراد محلی به ساختمانی بر خوردند که بطور بسیار منظم در روی دیوارهای آن چند ردیف کوزه با یک اندازه جاسازی شده بود. تعداد کوزههای تعبیه شده در دیوار ۲۴عدد بود که ۱۲عدد آن سالم بیرون آورده شد و تحویل آقای سلطانی نماینده وقت شهرستان کهکیلویه (بهبهان) داده شد. بنا به اظهار سلطانی این محل بانک آن محل بود. دیوارهای بیرونی ساختمان سنگ مالون و دیوارهای داخلی با ساروج ساخته و پشت هر دیوار آن پنج ستون بزرگ مهار گیر با سنگ وساروج ساخته شده بود. که افراد محلی به آن بانک میگفتند. بنظر میرسد این محل یکی از محلهای نگهداری خزائن ویا یکی از معابد ذکر شده در بالا و شاید معبد بعل باشد، چون فاصله این مکان با آثار شهرک قدیمی که احتمالا خدا چهاران باشد حدود ۵۰۰متر میباشد.
این تنگه که حدودا دارای ۳۰۰هکتار مساحت میباشد دارای پوشش درختی و گیاهی متنوع: داروئی، خوراکی و زینتی همچون درختان بلوط، زربین (سرو)، بن، کلخنگ، ارزن، گون، انار، انجیر، انگور، سیب، زردآلو، بن سرخ، حلپه، تره، کارده، آب اندول، بومادران، پشموک، کنگر، لاله وازگون، آویشن، میباشد.
چندین بنه و آبادی کوچک فصلی بنام آبدولی، سینه سولک، چال انجیرو زیر چل (زیرکمر) در جوار چشمههای موجود در تنگه وجود دارد.
شش چشمه دائمی و دو چشمه فصلی در منطقه وجود دارد که چشمه گوردک از بقیه بزرگتر و آبدهی بیشتری دارد. این چشمه را منسوب به گودرز پهلوان افسانهای ایران میدانند.
این محدوده دارای حیات وحش غنی از جمله کل، بزکوهی، گراز، روباه، سمور، تشی، شغال، گرگ، خرگوش، کبگ، تیهو، کبوترجنگلی وکوهی، انواع کلاغ، انواع عقاب، انواع گنجشک (به همین خاطر به کوه آن بنگستان یا گنجشدان میگویند) میباشد.