یک جریان سیاسی برای به روز شدن نیاز به تزریق نیروهای جوان و تازه نفس دارد. شوربختانه، همه امیدهای اصلاح طلبی، بالای ۷۰ سال سن دارند.
عصرجهان/اشکان شفایی: خرداد ماه از راه رسید و چند روزی از آن سپری شد. ماهی که به عنوان خرداد پر از حادثه، در عرصه تحولات سیاسی و اجتماعی ایران از آن یاد میکنند. و ما به جای دور هم نشستن و فکری برای آینده کردن، طبق معمول به گذشته برگشته و نوستالژیهای لذت بخش آن را به همدیگر نشان میدهیم و از این کار لذت میبریم. اینکه جامعه ایرانی چگونه توانست، حماسه شگرفی چون دوم خرداد ۱۳۷۶ را بسازد، باید بطور دقیق مطالعه نمود تا زمینه برای تکرار آن فراهم شود.
در این مقال توجه شما خوانندگان عزیز را، در باب جنبش اصلاحات به نکات زیر معطوف میکنم:
اولا هر جریان فکری برای تکرار افتخارات خود نیاز به حرکت رو به جلو دارد. هرگز با تجمیع همه سرمایه خود بر روی یک سری افراد خاص (ولو محترم و عزیز) و تاکید بر روی بزنگاههای خاص تاریخی، نمیتواند موفقیتهای گذشته خود را تکرار کند. آن طوری که میبینم جریان اصولگرا در حال هل دادن اصلاح طلبان به سمت تبدیل شدن به گروههایی شبیه جبهه ملی و نهضت آزادی و ملی- مذهبیها است. بدین مفهوم که فضا را طوری برای آنها میچینند که عملا برای آینده سیاسی خود ایده خاصی نداشته باشند و صرفا به گذشته خود بپردازند.
مشکل اصلی و اساسیتر این جریان، کیش شخصیت است. ولی یک جریان سیاسی برای به روز شدن نیاز به تزریق نیروهای جوان و تازه نفس دارد. شوربختانه، همه امیدهای اصلاح طلبی، بالای ۷۰ سال سن دارند. آقای خاتمی ۷۲ ساله، مهندس موسوی، ۷۴ ساله، آقای هاشمی، ۸۱ ساله، آقای کروبی، ۷۶ ساله و..... حتی اگر دولت روحانی را هم اصلاح طلب بدانیم که نیست، آن هم پیرترین دولت در تاریخ جمهوری اسلامی است. در حالی که جریان مقابل اصلاح طلبی در ایران از به میدان فرستادن افراد جوان و میانسالی چون سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف و... هیچ ابایی ندارد.
به نظر میرسد که اصولگراها بدشان نمیآید که مهندس موسوی تبدیل به یک مصدق برای اصلاح طلبان شود و آقای خاتمی هم یک «بازرگان» جدید. تا اصلاح طلبان هم مانند جبهه ملی به مصدقشان افتخار کنند یا مانند نهضت آزادی و ملی- مذهبیها، به بازرگانشان. ماهی یکبار هم دور همدیگر جمع شوند و تجدید خاطره کنند. جالب اینجاست که جلسات جبهه ملی و نهضت آزادی هم (با متوسط سن ۷۵ سال در شورای مرکزی) هر ماه در منزل یکی از اعضای شورای مرکزی برگزار میشود.
قطعا بزرگوارانی که ذکر نام شریفشان رفت، اکثرا انسانهای شریف و محترم میباشند. ولی این روش سیاست ورزی هیچ سودی به حال این ملت و این آب و خاک ندارد. داشتن تفکر خوب و شرافت در شخصیت سیاسی و... خیلی مطلوب است ولی برای پیاده کردن افکار و ایدههای خوب، قطعا به قدرت سیاسی نیاز است. تا زمانی که ایده خوب در عمل پیاده نشود، در حد نوشته و کتاب است و ارزش عملی چندانی ندارد و فقط به درد مطالعه میخورد. بقول جیمز دیویس: «یک گرم پراتیک از یک تن تئوری بالاتر است.»
توضیح اینکه: پراتیک در لغت به معنی عمل کردن و زندگی عملی است و در اصطلاح به معنای گرایشی است که جنبه عملی و فعالیت تولیدی و اجتماعی- تاریخی انسانها را مطلق و به جنبه نظری آن کم بها میدهد.
بدون شک جناح اقتدارگرا مانع سیاست ورزی جریانهای مستقل میشود و در آن هیچ شکی نیست. ولی هنر یک سیاست ورز این است که در شرایط دشوار بتواند کار کند و راه خود را پیدا کند.
نکته اساسی، واکاوی نقاط ضعف جریان اصلاحات طلبی در سالهای گذشته است. آیا تا کنون از خود پرسیدهایم چرا کیهان و کیهان نشنیان از اصلاح طلبان به عنوان معاندان نظام یاد میکنند؟ در صورتی که خود به این امر واقف هستند که اصلاج طلبان واقعی درد دین و ملت را داشتند، دارند و خواهند داشت.
تجربه سیاسی اصلاحات بعد از سال ۷۶ اثبات کننده آن است که جبهه اصلاح طلبی در صورت حفظ وضعیت موجود و امتناع از تبیین شفاف شاکله و هویت سیاسی خود، در صورت ورود به هر انتخاباتی بازنده آن خواهد بود ولو آنکه این حضور منجر به پیروزی حداکثری ایشان همانند انتخابات دوم خرداد ۷۶ یا ۲۲ خرداد ۹۲ شود. دلیل چنان شکستی بازگشت به فقدان مرزبندی شفاف بخش از اصلاح طلبان با مبانی، اصول و مواضع حاکم و به رسمیت شناخته شده در انقلاب اسلامی است و همانا بهانه دادن به دست جناح مخالف و از میدان به در کردن آنها. اصلاح طلبان جهت تضمین موفقیت خود در سپهر سیاسی ایران ناگزیرند در کنار مواضع ایجابی به وضوح مواضع سلبی خود را نیز بیان کنند.
این واقعیتی تلخ است که بودند کسانی در بدنه جنبش اصلاحات نفوذ کردند که از مبنا نه ماهیت انقلاب را قبول داشتند نه دلبستگی با اسلام داشتند، نه توان فهم جنگ هشت ساله را داشتند و نه چرایی اشغال سفارت امریکا را درک کردند.
به نظر میرسد به عنوان یک راهکار، میتوان نسل جدید اصلاح طلبان را وارد صحنه کرد. نسلی که ضمن اعلام حمایت از بزرگان این جریان و بالعکس و با آسیبشناسی دورههای گذشته و مهم اینکه، این افراد از اینکه مواضع میانه روانه و مثبت در تایید نظام بزنند، ابایی نداشته باشند تا در این بین انگ اصلاح طلب قلابی، اجارهای و غضنفر اصلاحات نگیرند