از موج خودکشی تاوجود نداشتن پاورقی درتعاملات مسئولین شنیدن و خواندن اخبار خودکشیها در شهرستان گچساران طی چند ماه گذشته و بهخصوص هفتههای جاری به رویهای متداول روبه افزایش برای جوانان گچساران تبدیلشده است از همین رو روزانه باید مخابره خبر خودکشی را بیش از خبرهای دیگر در صفحات ....
عصرجهان/رضا مرادی
شنیدن و خواندن اخبار خودکشیها در شهرستان گچساران طی چند ماه گذشته و بهخصوص هفتههای جاری به رویهای متداول روبه افزایش برای جوانان گچساران تبدیلشده است از همین رو روزانه باید مخابره خبر خودکشی را بیش از خبرهای دیگر در صفحات سایتها وفضای مجازی دنبال نمود.
چرا نسل جدید و جوان شهر اینچنین به خودکشی گرایش یافتهاند؟ آیا اقتصاد و مشکلات اقتصادی ویانبود امکانات اجتماعی عامل اصلی خودکشیها میباشد؟ کدام نهادها و با کدام سیاستگذاری در موج خودکشی، می توانند تأثیر گذار بوده باشند؟
با نگاهی به آخرین آمار رسمی که از نهادهای ذی ربط از خود کشی در سال۹۴ نشان می دهد حدود ۴۰۰۰هزار نفر در ایران دست به خودکشی زده اند ،مطمنا خودکشی در گچساران وتاثیر آن براعداد ارقام این آمار کشوری بسیار کوچک وناچیز است ،اما وجود یک دهم درصد راهم باید سر آغاز تبدیل شدن موجی آرام به موجی ویرانگر قلمدادنمود.
در نگاه چاره اندی شانه به این موج آرام باید گفت جامعه فرهنگی شهرستان گچساران که دارای ارزشها و مؤلفههای خاصی است، در چند ماه اخیر دچار نوعی آشفتگی اجتماعی و فرهنگی گسترده شده است که یکی از جلوههای این نابسامانی اجتماعی و فرهنگی را میتوان افزایش تعداد خودکشیهای جوانان گچسارانی دانست.
بدون شک تنزل در روابط اجتماعی، پایین آمدن نقش کاربردی قدرت واختیارات خانواده و به خصوص بی اثر شدن نقش پدر در تصمیم گیریهای مهم خانوادگی، ورود به دنیای مجازی و غرق شدن نسل جدید در این دنیای غیر واقعی را میتوان از جمله تم های افزایش آشفتگی اجتماعی و فرهنگی دانست که نتیجه این گزینه ها رامی توان آمار روبه افزایش خودکشی هاست است.
چرادرروزها وهفته های که با ترس ،وحشت از شنیدن خبریک خودکشی جدید سپری می شود مروجان فرهنگ وسیاستمدارانی که روزانه اعداداین آمار رادر دفتر کار خود تیک میزنند،انفعالی از خود نشان نمی دهند.
مگر چندی پیش رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای، علل خودکشی جوانان غربی را درد عدم اطمینان و آرامش، نقطه اتکای روحی، اُنس و تواصل بین انسانها، احساس غربت و انکسار اعلام نفرمودند.
رهبری چندی پیش در تعریفی جامع شناسانه ای از خودکشی جوانان غربی بیان داشت:دردی که امروز گریبان جوامع مادی دنیا و تمدن غربی را گرفته است، عدم اطمینان، عدم آرامش، عدم نقطه اتکای روحی، عدم اُنس و تواصل بین انسانها، احساس غربت و انکسار است.
دریک کنکاش روانشناختی می توان دلایل وعوامل این دست از مشکلات جوانان را که آخرین را ه در پایان بخشیدن به زندگی می دانند عواملی چون عدم گفتگوی درونی وایجاد از خودبیزاری دانست که یقیناً درمان آن راباید مسئولین اجتماعی وسیاسی باواکاوی های میدانی وفراهم ساختن بسترهای فرهنگی به انجام رسانند.
چرا در فضای عمومی شهرستان گچساران یک فضای تفریحی مختص به نسل جوان که بتواند شور وشوق خودرادرآن تخلیه کند وجودندارد؟شاید ساختن وآغاز جمله ام باچند سینما رؤیاپردازی باشد اما چرا نباید یک فضای فرهنگی به نام سینما وجود داشته باشد که به جای حضور جوانان شهروارتباط بافضای فرهنگی واجتماعی دیگر نقاط کشور ، تارهای در هم طنیده ای عنکبوتهای فراموشی دیوارهای شهر ،جایگزین صندلی های باشد که جوانان این شهر باید برروی آن تکیه زنند؟
چه ارتباطی بین مسئولان وجوانان شهروجود دارد؟چند مسئول وقت وزمان خودرابرای گفتگووتبادل نظر بااین جوانان به مشاوران خود پیشنهاد داده است؟بی شک گسستگی ارتباط از دریچه های فرهنگی واجتماعی جوانان بامسئولان ،اگر نگویم تنها عامل ولی به ضرس قاطع یکی از مهمترین عوامل تلقین بی ارزش دانستن جوانانی است که خودرا در پایان خط زندگی می بینند وپاسخ این بی مهری را با گره کورو باز نشدنی طناب نامیدی مرگ،به آن دسته از مسئولان مخابره میکنند.
منصانه است بپذیریم عاملی که اینگونه باعث پرپر شدن نسل آینده کشور در شهرستان گچساران شده است بی برنامگی وعدم وجود تعامل مسئولین باجوانان است.
هنگامی که یک شخصیت صاحب مسئولیت ،در ابتدا ،خود بهعنوان یک پدر ،قصددارد تجمیع نظارت مسئولان بالا دستی خود را برای مساعدت وهم کار در اجرایی شدن یک طرح جلب نماید با چند وچه طیفی ازجوانان این شهر گفتمان می نماید.
نویسنده در پایان باتجمیع تمام نظرات بیان شده راه حل این موج کوچک خودکشی رادر گچساران که اگر به آن با نگاهی عمیق دیده نشود به یک تندآب خود کشی تبدیل خواهد شد را ابتدادر بیان شیوای رهبری که همان بستر سازی برای ایجادروحیه امیدوهمبستگی عقیدتی در جوانان میدانند را برآن تاکید میکند.
دیگرراه حل رامی توان تعاملی نوین در ارتباطات مسئولان باطیف جوان شهردانست،تعاملی که بی واسطه ،فارغ از نگاه حزبی وجناحی،پدرانه ومملوازاحساساتی باشد که در پاورقی هیچ قرارداد،طرح وپروژه ای نگاشته نمی شود.