اخبار عمومی
اعلام وصول 2
95832
تاریخ انتشار: 1395/10/23 00:09
یاداشت دریافتی به قلم محسن بابادی/
درحالی ‌که حدود ۱۰ دقیقه از نیمه دوم گذشته بود و همه منتظر نواختن ضربه کرنر بودند، به ناگاه به جای توپ فوتبال هواپیماهای عراقی باران گلوله و بمب های جنگی را بر زمین سبز فرو نشاندند تا ۱۰ فوتبالیست، سه کودک، یک داور و یک تماشاگر را به آسمان فرستادند.اما این رخداد تلخ ورزشی همچنان در حسرت ثبت باقی ماند

عصرجهان/محسن بابادی-کارشناس و تحلیلگر فوتبال
استان ایلام یکی از 5 استانی است که در جنگ تحمیلی مورد تجاوز و اشغال دشمنان این مرز و بوم قرار گرفت، ولی با همت و غیرت مردم و عشایر کرد، لر، لک و...و البته با تلاش بی شائبه نیروهای مسلح از دست دشمنان بازپس گرفته شد. عشایر و مردم با اصالت استان ایلام، نه تنها در زمان جنگ و آن اوضاع فلاکت بار ویرانی ها و بمبارانها، خاک آبا و اجدای خویش را ترک نکرده و تا پای جان در مقابل دشمن جنایتکار ایستادند، بلکه پناهگاه مردم جنگ زده و بی دفاع استانهای همجوار نیز بوده اند و در زمان جنگ ، ایلام استانی مهاجر پذیر نیز محسوب میشد .
رشادتهای عشایر ایل  ((خزل)) و سایر طوایف در دفاع از ارتفاعات میمک و بازپس گیری این منطقه استراتژیک از اهریمنان، مهر تاییدی بر عرایض این حقیر است. تمامی  مردم قدرشناس ایران، شهید شیرودی ، پرنده آهنین بال آسمان ها که در این ارتفاعات جان شیرین خویش را تقدیم نمود، بخوبی میشناسند. بی شک اگر شهید شیرودی ها نبودند، آرامش امروز برای ما وجودی خارجی نداشت و از سرزمین ایلام جز مرور خاطراتش چیزی باقی نمی ماند . اما این مردان بزرگ و سربازان وطن، ارزشمندترین داشته خویش یعنی جانشان را در کف دست نهادند و رفتند و رفتند تا آسمانی شدند.


در این بین شهر ((چوا)) نامی آشنا برای همه ماست. شهری با وسعت و جمعیت محدود که در آن زمان، کوچکتر از الان بود و مردم این شهر مثل تمام ایرانیان شجاعانه جنگیدند و 186 شهید را بعنوان هدیه ای گرانبها برای آیندگان به یادگار گزاردند. شهری که اگر از جمعیت 7000 نفری آن زمان، تعداد زنان، کودکان ، سالمندان و افراد ناتوان را کم کنیم، بدون در نظر گرفتن آمار جانبازان و مجروحان، از 2000 نفر سکنه ای که طی 8 سال دفاع مقدس در جنگ حضور داشتند ، تعداد 186 شهید ، واقعا آمار قابل توجهی است.
اما آنچه میخواهم بگویم، هر چند که برای آن مردم ذره ای ناچیز از عشقبازی با خدای خویش است، اما ابعاد آن برای ما فراتر از این حرفهاست ، زیرا مظلومیت این سرزمین مقدس را بیان میکند .
16 دی ماه روزی بود که چند فروند هواپیمای جنگی سیاه رنگ دشمن از پشت کوه های سر به فلک کشیده نزدیک ((  چوار ))، چهره جدیدی از جنایت جهانخواران علیه مردم بی دفاع و مظلوم ایران را به نمایش گذاشتند .
جوانان این منطقه که بدون توجه به دشمن زبون در حال برگزاری مسابقه فوتبال بودند ، ناگهان در طی چند دقیقه یکی از بزرگترین فجایع تاریخ را به نظاره نشستند. جنگنده های دشمن بمب های خود را که هر کدام به اندازه یک بشکه 200 لیتری بود ، کاملا ناجوانمردانه  و مثل باران تگرگ بر سر جوانان و تماشاگران بی دفاعی ریختند که تنها سلاحشان 1 توپ فوتبال و میدان مبارزه شان زمین خاکی فوتبال بود.
نه سلاح و مهماتی در دست داشتند و نه در میدان جنگ حضور داشتند . بلکه در حال بازی فوتبال با 1 توپ فوتبال در زمین خاکی و ناهموار چوار بودند.
بله حادثه ای دردناک رقم خورد و در کمتر از چند دقیقه ، جوانان کشور در خاک و خون خویش غلطیدند و مادران و همسران آنان بجای اینکه بعد از تمرین لباس ورزشی آنان را بشویند ، تن به خون خفته و جسم بی جان آنان را غسل داده و با عزیزانشان وداعی همیشگی داشتند . اتفاقی  که اگر بی نظیر نباشد در کم نظیر بودن آن شکی نیست و سایر نظایر آن را در همین جنگ 8 ساله و شیمیایی نمودن رزمندگان و مردم بی دفاع ، زنده به گور کردن هموطنان ، موشک باران شهرها ، گلوله مستقیم تانکها به بیمارستان صحرایی و شهید نمودن بیماران به کرات شنیده و خوانده ایم .
آری مادران، خواهران و همسرانی که منتظر بودند عزیزانشان بعد از مسابقه برای صرف شام به منزل بیایند، این خواست و انتظارشان تبدیل به تهیه خیرات و پخت غذای فاتحه خوانی برای میهمانان و عزاداران آن فاجعه شد.
کودکان و فرزندانی که منتظر بودند پدرانشان بعد از آن مسابقه فوتبال شادی و نشاط را به منزل بیاورند ، تا سالهای سال در غم از دست دادن عزیزانشان در آن حمله وحشیانه و غیر انسانی ، آنقدر داغدار و داغدیده باقی ماندند تا عاقبت نفرین های آنان و آه و اشک مظلوم دامان ستمکاران را گرفت و تمامی آنان را نیست و نابود کرد، ولی در مقابل نام و یاد پدران و برادرانشان برای همیشه جاودانه شد و نام شهید زینت بخش وجود مبارک آنان و شهادت آنان در نزد خدای متعال مایه سعادت آنان شد.
حال آنچه مطرح است، این است که چرا فیفا که ادعای حقوق بشر و حمایت از بیماران را یدک میکشد و برای 1 کودک سرطانی این چنین تدارکات باشکوهی را در نظر گرفته و بازی های خیرخواهانه ای را در اقصی نقاط کره خاکی برگزار میکند، بر این سند زرین تاریخی این مملکت سرپوش گذاشته و به گونه ای رفتار میکند که گویی هیچ چیزی در این خصوص نمیداند و انگار چنین فاجعه ای اصلا به وقوع نپیوسته ؟؟
یا میداند و بی تفاوت است، یا نمیداند و میبایست به فیفا گفت تا بفهمد که ((چوار)) کجاست و ابعاد فاجعه چوار چه بوده است؟؟
البته چرا راه دور برویم. مشکل از خودمان و فدراسیون فوتبال کشور خودمان است. همان فدراسیونی که از داشتن کمترین کرسی ها در آسیا و فیفا محروم است. همان فدراسیونی که از گرفتن کوچکترین حق و حقوق فوتبال ایران در بعد بین المللی ناتوان است که اگر بخواهیم تمام ابعاد عملکردی فدراسیون را بررسی کنیم، جز ضعف و ناتوانی چیزی نمیبینیم.
پس ای مسولان فدراسیون فوتبال از این حق مسلم کشورمان دفاع کنید و با پیگیری و انعکاس این موضوع به فیفا، ضمن حفظ یاد و خاطره شهدای گلگون کفن کشورمان ، با ثبت این فاجعه در تقویم فیفا برای همیشه خار چشم دشمنان شده و تا ابدالدهر این وقاحت هولناک به ساحت مقدس ورزشکاران مظلوم را به همه جهانیان یادآوری کنید تا همه بدانند و بفهمند که چنین اتفاقی برای ملت ایران رخ داده و کلمه ((چوار)) را بر بالای سردر فیفا نصب نمایند تا آویزه گوش جهانیان شود.
فدارسیون فوتبال ایران روی سخنم با شماست:
قطعا اگر بطور شبانه روزی و  بخاطر درج نماد یوزپلنگ (که 1 حیوان و سمبل محیط زیست کشور است) بر روی پیراهن تیم ملی فوتبال، اینقدر تلاش کرده اید تا فیفا را متقاعد به انجام آن نموده اید که البته کاری بسیار پرارزش و ستودنی است، قطعا اگر بخواهید، خواهید توانست در پروژه بعدی فیفا را متقاعد نمایید که در تقویم سالیانه خویش، روز 16 دی ماه را نیز بعنوان سمبل مظلومیت فوتبال دنیا ثبت و ضبط کند. حال آنکه در این حادثه بی نظیر عزیزان و پاره تن خویش که همان مردم هموطن بی دفاع خویش باشد را از دست داده ایم.
پس بیکار ننشینید و همانگونه که بخاطر اخذ مجوز نماد یوز پلنگ لحظه شماری میکردید، حال که بواسطه ریختن خون پاک جوانان و رزمندگان در جنگ تحمیلی، این چنین بر صندلی های قدرت تکیه زده اید و هر روز با مصاحبه ها و تبلیغات پوشالی برای خود آب و نان و شهرت دست و پا میکنید، قدر خون شهدا را دانسته و برای بانیان به قدرت رسیدن خویش ارزش بیشتری قائل شوید و بدانید آنچه آرامش امروز و فردای ما را تضمین میکند، همین خون پاک شهدا و تن های در خون غلطیده جوانان برومندی همچون مردم ((چوار)) بوده است .
پس به خود بیایید و خودتان را به خواب نزنید و رایزنی ها را با فیفا آغاز نمایید . البته قبل از آن ، خودتان نیز میبایست 16 دی ماه را در تقویم فدراسیون فوتبال ایران روز (( چوار )) نامگذاری نمایید و با برگزاری 1 مسابقه فوتبال خیرخواهانه مابین تیم های استقلال و پرسپولیس ، یاد و خاطره شهدای فوتبالیست را گرامی بدارید .
نویسنده: محسن بابادی-کارشناس و تحلیلگر فوتبال
پی نوشت:
در ۲۳ بهمن‌ماه سال ۱۳۶۵، تیم‌های فوتبال "منتخب چوار" و "منتخب جوانان استان ایلام" اقدام به برگزاری مسابقه در شهر چوار ایلام کردند، نیمه اول این مسابقه با پیروزی ۲ بر۱ تیم جوانان استان به پایان رسید.
درحالی‌که حدود ۱۰ دقیقه از نیمه دوم گذشته بود و همه متمرکز روی یکی از دروازه‌ها منتظر زدن ضربه کرنر بودند، هواپیماهای عراقی با انواع و اقسام بمب‌ها، زمین فوتبال را به آتش و خون کشاندند و ۱۰ فوتبالیست، سه  کودک، یک داور و یک تماشاگر در این بمباران وحشیانه به شهادت رسیدند
در این روز خونین چوار ایلام یونس تلوکی، مجتبی ناصری، علی نجات کرمی، علی عباسی، محمد کمالوندی، جهانگیر کاوه، عبدالرزاق مهدیه، صید محمد زارعی ، حسین هزاوه( بازیکنان فوتبال)، حمیدرضا رضایتی ( داور مسابقه)، مراد آذرخش، خلیل مظفری، سجاد مظفری، محمدجواد مظفری، امجد حیدری(تماشاگران مسابقه) به شهادت رسیدند و علی قیطاس، رحمت محمود، الیاس گهرسودی، گل مراد فاضلی، فرمان فولادوند و سلمان کرد( بازیکنان فوتبال) به‌افتخار شهادت نائل شدند.

 



کانال تلگرام عصر جهان



ثبت نظر

نام*
ایمیل(اختیاری)
نظر*