عصرجهان؛حبیب جهان آرا-
*در رثاء بلوط حاتم*
خرداد نود و هفت
شمسی
*بلوطم را سوختند*
*آری سوختند و چه ناجوان مردانه سوختند*
*همین دیروز تا دیشب همین امروز تا امشب بلوطم را سوختند*
*با تیر از کمان جهل، بر قامتش، پیراهنی ز خاکستر دوختند*
*چقدر آشنا بود بلوط، در پیکار با تبر*
*با تن زخمش ،در این جنگ نابرابر*
*چه شکیبا بود بلوط من و پیوسته*
*بر تارک تاریخ فریاد وا دردا هی داده بود سر، آری داده بود سر*
*اما ای مردم*
*بدانید که او را نبود هرگز، فریادرسی، زین بانگ و خبر*
*و سالیان سال از این زخم همی نالید، آری بنالید، تا بوقت سحر*
*و همواره عادت کرده بود به آن،*
*تا که ناگه بفتاد در دامی ، زشعله شرر*
*چنانچه در گذر تاریخ تا همین دیروز*،
*پیکرش را در کوره چال می نمودند*
*و پاره های جسدش را در بازار شهر به نام زغال فروختند*
*فریاد ،وای فریاد که*:
*بلوطم بمرد و چه بی صدا و آرام بمرد*
*در شبانگاهان تا سپیده دم* ،
*در غرش آتش و باد ، از گردنه حیات*
، *به ناچار خود را به نابودی سپرد*
*زیرا در این یورش بی رحم ، دستهای بلوط من بسته و فریاد رسی نبود*
*آری*
*این تراژدی مرگ*
*چنانچه*
*با دستان غداری از قبیله بی احساس*
*با کبریت مرگ فروشان بی رحم ،*
*که آنسوی زندگی را هرگز نمی بینند ، بوقوع پیوست*
*با دستان موجودی که نشاید نام آدمیت بر آن نهاد ،پدیدار گشت!!!!*؟
*به یقین رسا ترین واژه برقامت آن " نکبت " است،*
*آری*
*در پسین سیم خرداد نود هفت شمسی*،
*این جوخه اعدام همگانی*
*برپاشد آری برپا*
*با لشکریانی از جنس آتش و باد*
*و چنان معرکعه ای گشت که*:::
*ناگهان پناهگاه ایل آفتاب را فرو ریختند*
*و خاکستر آن را به دار غم و اندوه آویختند*
*در حاتم ، بخشی از ماغر در بلندای عزت قومی پایدار*
*چه به آسانی بلوطش بر باد رفت*
*آنگاه که علم تباهی برکشیدند و سرداران وطنم را سربریدند*
*آری*
*آن اقتدار هزاران ساله را به قربانگاه کشیدند
*و بر بلندای حاتم نیاکانم، ناقوس مرگ دمیدند*
*چه ناجوانمردانه سوختند و رفتند*
*نفرین بر تو ای قاتل آری ای قاتل*
*تو بدان اگر تمام نسل آدمیان این دیار را بکشتی بهتر بود*
*گمان نکنید قسر بدر خواهی رفت*
*نه هرگز زیرا دست انتقام طبیعت روزی از آستین انتقام بدر آید*
*و به یقین می دانم که اندرون خانه خویش نخواهی مرد*
*بلکه آه برخاسته از دل درختان بلوط سرانجام شما را تشنه لب خواهد کشت*
*آری*
*آه که*:
*بلوطم را سوختند*
*و بر پیکر بی جانش حتی آبی هم نریختند*
*------------*
*جهان آرا - حبیب*
*خرداد نود و هفت*
**********
پی نوشت:
عصر ۳۰ خردادماه ۹۷ به علت سرایت آتش برافروخته شده توسط عده ای ناجوانمرد، بیش از ۴۰هکتار از جنگل بلوط کوه حاتم در مرز مشترک شهرستان های بهبهان، بهمئی و لنده در آتش سوختند-همچنین روز جمعه 25 خردادماه حدود 20 هکتار از بلوط های زاگرس واقع در اراضی جنگلی کوههای حدفاصل شهرستان های "بهمئی" و "لنده" مشرف بر روستاهای "طلاگه" و "بنه آخوند" در آتش سوخت .