پایگاه خبری عصرجهان؛حمدالله مبشری-جهان در مرحله ظهور پدیده های ناباورانه قرار دارد!سیاست راهبردی نطام ایران باید به اقتضای زمان آمادگی لازم برای ورود به جهانی متمایز از گذشته را داشته باشد؛ فروپاشی جهان و تمدنها بدون جنگ قابل باور و دور از ذهن نیست!سياستمداران حرفه ای از مدتها انتظار جهانی متفاوت از گذشته را دارند! و قطعا بخشی از جهان آمادگی آن ظهور متفاوت را ندارند! چرا که درک باور آن برایشان ناممکن است؛مدیریت جهان نوظهور ناگزیر از تقسیمات منطقه ای و چند قطبی است! 

و باید باور کنیم که ابتدای هزاره سوم میلادی و شروع قرن پانزدهم -ه- ش -وارد جهانی دیگر میشویم،جهانی که جنگ افزار در اولویت اول ماندن یا رفتن نیست!!جهان در مرحله عبور از شرایطی است که باور آن سخت است!رقابت برای ماندن یا رفتن!جنگ برای پیروزی (باهزینه های باورنکردنی)یا مرگ و فروپاشی.و... میباشد!! جهان هزاره سوم در بستر فروپاشی بدون خونریزی(استفاده کمتر جنگ افزار!!)محتمل و دور از ذهن نیست.فراماسونها از مدتها مسیر تغییر جهان را پیش بینی کردند و با نفوذ در تمام لایه های انسانی، افکار عمومی را برای پذیرش آن تغییر آماده میکنند. مرگ سياستمداران و رهبران زیادی در جهان پیش از گذر و حین گذر اتفاق میافتند! مرگ آنها مقدمه ی تغییر و انحطاط گسترده و باور نکردی است !!جهان پس از گذر شرایط امروز را ندارد؛ مقدمه قطب بندی جهان پس از گذر از مدتها برنامه ریزی شد! چند قطبی جهان آینده فارغ از مذهب، نژاد، جغرافیا،... شکل میگیرد! 

متاسفانه در جهان چند قطبی هدف تعالی ملتها نیست!جنگی تمام عیاری اتفاق میافتند که به احتمال نیمی از جمعیت جهان از بین خواهند رفت، یا در محرز خطر جدی نابودی هستند، و جنگی بدون بکار گیری جنگ افزار(استفاده کمتر از جنگ افزار)در دستور کاراست! تلاش خدایان تغییر جهان جدید بیشتر متکی به *حمله سایری* *حمله بیولوژیک* *حمله زیست محیطی* *تغییرجغرافیای طبیعی* *ترویج فقر*رشد اشرافیت*فاصله طبقاتی* و... است! بنابر این میتوان باور کرد وارد جهانی دیگر میشویم بدون انتظار و بدون آمادگی! 

نقش ایران و جهان اسلام در فروپاشی تمدنها آینده باید چگونه باشد؟ 

باید قبول کرد با افکار سياستمداران تکراری، نمیتوان در پسا جهان گذر زنده ماند! خوشبختانه باور دینی بخش اعظم جهان بشری در انتظار ظهور انسانی کامل؛ میتواند امیدبخش و نقش آفرین باشد؛چرا که جهان تشنه عدالت در مواج فروپاشی تمدنها میتواند مقدمه پذیرش انسان کامل باشد،زیرا همواره در تهدیدهامیتوان فرصتها را به بهترین ها تبدیل نمود ؛فلذا اندیشمندان، آزادگان، و منتظران در پهنه کره خاکی میتوانند نقش آفرین فرایند پذیرش جهانی متفاوت از گذشته را کلید بزنند؛ باید ذهن ها و برآیند معدل فکرها همسو را در جهان جستجو کرد تا با نقش مثبت از ناگزیری شرایط بدترینها به بهترینها برسیم ؛پذیرش مدیریت جهانی متکی به مذهب گروه، نژادی، جغرافیای خاص نیست!! چرا که تغییر آنی و حر گونه است! به همین خاطر نمیتوان با سياستمداران تکراری و آنهای که در عصبیت جریانی گرفتار و فسیل شدند به استقبال جهان پس از گذر رفت و باید خرقه ی پوسیده را از تن به در آورد و انسانهای که معدل فکری آنها در ساخت وپیاده سازی تمدن جهانی هم سو هستند در سراسر کره خاکی گرد هم آیند و مسیر تاریخ را عوض کنند، دور از ذهن نیست که نقش آفرینی مردم ایران مهمترین عنصر این پیاده سازی باشد.می طلبد حلقه مفقوده را پیدا کرد و همراه با آزادگان جهان از محاط انحصار و جمود فکری خارج شد و نگذاریم مسیر تغییر جهان پس از گذر با رهبری فراماسونهای هودج نشین رقم بخورد! بدانیم با سیاست شخصیت های تکراری امکان پیروزی در جهان پس از گذر ممکن نیست! پس میتوان هر ناممکنی را ممکن نمود،اما به شرط تفکر جهانی به سوی ظهور انسانی کامل و جهانی متفاوت از وضعيت امروز؛ هر انسانی حق دارد از وقوع فروپاشی تمدنها و دگر گونی دهشت ناک آن بترسد زیرا جایگاه انسانیت در آن روز عظیم غیر قابل پپش بینی است! در نتیجه حاکمان این سرزمین و همه آزادگان جهان مسوولیت دارند با رصد رخدادها نگذارند جهان سهم موج سوارنی شود تامانند گذشته ناموس خدا را به یغما برند.

امیدواریم قبل از فروپاشی جهان؛افکار همسو با داشتن برنامه های در طراز اداره جهان به استقبال تغییر جهانی جدید و ظهور انسان کامل بشتابند.

ضرورت نقد و تحلیل این نگارش حق مخاطبین عزیز است اما نباید آنرا به مثابه هاله نور دکتر روحانی و دکتر احمدی نژاد تصور کرد! بدانیم که فرار از حقایق تغییر جهان پیش رو ممکن نیست!!!