1403/02/05 03:34


301072
تاریخ انتشار: 1399/05/04 16:15
یادداشت│هدایت اله (حیات) لطفی
گوردخمه(استودان) روستای گرمانشاد در بخش سراسیاب یوسفی نماد تاریخ و تمدن پیشینیان است

پایگاه خبری عصرجهان؛ هدایت اله (حیات) لطفی-تا زمانی که نمادهای فرهنگی و تمدنی مناطق ناشناخته هستند ، پی بردن به پیشینه و جایگاه و هویت تاریخی پیشینیان و اقوام امکان پذیر نیست ، در مجموع تاریخ ایران در عهد باستان بعلل مختلف ، از جمله جنگهای رقابتی و قدرت داخلی ، بی توجهی حاکمان داخلی به ثبت و ضبط آثار تاریخی ، یورشهای مخرب برخی از اقوام بیگانه مثل هجوم اسکندر مقدونی در دوره هخامنشیان و سلطه سلوکیان در برهه ای از تاریخ و هجوم اعراب در سالهای ابتدایی ظهور اسلام و هجوم های وحشیانه اقوامی همچون مغول و تیمورلنگ و بعدها استعمارگرانی همچون بریتانیا و آمریکا و عثمانی و در برهه هایی تجاوزات روسیه و علل دیگر که باعث تخریب و نابودی بخش اعظم آثار و بناها و آتش زدن کتابخانه ها و نمادهای تاریخی و فرهنگی و تمدنی کشور گردیدند بخش اعظمی از تاریخ کشور به نابودی کشیده شد و بخشی هم در نتیجه این تحولات مدفون یا به بوته فراموشی سپرده شدند .


مناطق کوچک هم از این قاعه مستثنی نبوده و در دهه ها و سده ها و هزاره هایی تاریخ و هویت آنها در زوایای تاریک تاریخ نابود ، مفقود و یا به بوته فراموشی سپرده شده است .
یکی از راههای رسیدن به هویت تاریخی و آشنایی با پیشینه خود ، همین شناسایی شخصیت ، موقعیت و جایگاه نمادهای فرهنگی و تمدنی می باشد که هنوز بخشی از آن در قالب سازه در گوشه و کنار مناطق جلوه فیزیکی خود را حفظ کرده اند . متاسفانه بخشی از این سازه ها مثل آثار کاروانسرای سراسیاب ، آثار بجا مانده از ساختمانهای سبک صفویه در روستای زر ده (تنگ نایاب سراسیاب) و خود سراسیاب و دره نهتا ، تخریب ناشیانه مقابر و ساختمانهای امام زادگان موجود در منطقه که اکثر بناها متعلق به عصر سلجوقی و صفوی بوده اند ، تخریب قلعه تاریخی مازه قلعه سراسیاب ، تخریب قلعه مامازینب ، تخریب بناهای تاریخی روستای گاودانه و روستای برم الوان و ده ها بنا و سازه دیگر ، از بین رفته اند . ولی بازهم می شود با استفاده از اطلاعات شفاهی بزرگان و مطلعین و آثاری همچون نقش برجسته های تنگ سولک , جاده سنگ فرش تنگ سولک , استودانها و گوردخمه های تنگ های ماغر و سولک و گرمانشاد و آب الوان ، امامزادگان موجود در منطقه ، ساختمانها و بناهای تاریخی به جای مانده هر چند تخریب شده ، و ... نوری به تاریکی گذشته خود بیندازیم .
محل دفن اموات را ، گور ، قبر ، دخمه ، گوردخمه ، استودان ، مقبره ، قبرستان ، گورستان ، و ... می نامند و معمولا هر کدام با توجه به نوع استفاده ، معنی لغوی خاص خود را دارند .
در اینجا اشاره کوتاهی به معنی چند اصطلاح می شود : دخمه یا برج خاموشان یا دخنه یا دژخانه یا داغ گاه ، مکانی بود که ایرانیان باستان خصوصا پیروان زردشت و زردشتیان بر فراز بلندی می ساختند و مردگان خود را داخل آنها قرار می دادند تا توسط پرندگان و حیوانات تجزیه و متلاشی شوند تا باعث آلودگی خاک (از عناصر چهارگانه " آب ، باد ، آتش ، خاک " پاک کننده بنا به اعتقاد مردم عصر باستان) نگردند و سپس استخوانهای آنها را در استودانها ( استخوان دان ) و یا گوردخمه ها قرار می دادند .
" استودان در لغت نامه دهخدا : به ( استو ، استخوان + دان ، پسوند مکان ) = دخمه و " مقبره گبران " تعریف شده است . و " والتر هنینگ "، اصطلاح استودان را " مخزن یا ظرفی برای استخوانها " ترجمه کرده است .


بیشتر بخوانید:

استودان های واقع در شهرستان بهمئی (Ostudan) نِشان از تاریخ و تمدن کهن دارد
در شهرستان بهمئی حدود ۱۴ استودان در تنگ سولک و مجموعا 40 استودان در تنگ ماغر، تنگ سروک، روستای آب الوان، گرمانشاد،پشت تاوه، آب انار، دره نارنجی مشاهده شد.برخی از این استودان ها چندتکه هستند و باساروج به هم متصل شدند و درون آنها به اندازه دو نفرانسان بالغ جا دارد.


عده ای هم معتقدند که اقوام آریایی ابتدا در سیبری زندگی می کردند و چون در اکثر ایام سال برف می بارید و محل زیست آنها یخبندان بود و امکان دفن متوفیان آنها در زیر خاک نبود ، اجساد را در نقاط بلند قرار می دادند تا توسط پرندگان و حیوانات وحشی متلاشی گردند و بعدها که به بخشهایی از اروپا و فلات ایران و شبه قاره هند مهاجرت نمودند این رویه را ادامه دادند ، بعدا که متوجه شدند که خاک باعث پاک شدن آلودگیها می شود اجساد مردگان را در زیر خاک دفن می کردند
در مورد واژه " داغ گاه " هم عده ای معتقدند که آریائیان در ابتدا اجساد مردگان خود را می سوزاندند و بعد از ظهور زرتشت اجساد را در دخمه و بعد گوردخمه و استودان قرارمی دادند و بعد از آگاهی از اینک خاک باعث پاک شدن آلودگیها می شود اجساد مردگان خود را در زیر خاک دفن می کردند .
در حوزه جغرافیایی شهرستان بهمئی بالغ بر چهل عدد استودان تا کنون شناسایی شده است که تعدادی از آنها در منطقه محل سکونت ایل ایسوی (یوسفی) می باشند . از جمله در روستای گرمانشاد بعد از سه راهی مامازینب – سراسیاب ، دره نارنجی ، آب الوان ، آب انار (کنگرتهلو) .

استودان واقع در دره تنگ ماغر🔼
در 1.5 کیلومتری روستاد گرمانشاد ، بعد از سه راهی مامازینب – گرمانشاد – سراسیاب ، پایین تپه های مرتفع آهکی –گچی مشرف بر جلگه کوچک موسوم به زورآزما ( نام این صحرا بعلت وجود سنگ بزرگ مدوری بود که جوانان جویای نام ایل برای اثبات توانمندی و زور بازوی خود با آن مسابقه می دادندن ، متاسفانه این سنگ هم توسط عده ای منهدم گردید ) سازه ای دستکند وجود دارد که برآمدگی قلات مانندی به ارتفاع حدود 180 سانتی متر بر روی آن قراردارد . درون این سازه دو اتاقک به ابعاد 2    ×2× 1.7 متر و 2.7×2.7×1.5 متر حفر شده اند که بنظر می رسد در ادوار مختلف استفاده های متفاوتی از قبیل : گوردخمه ، محل زیست ، محل نگهداری غلات ، محل نگهداری دام ، ... و (با عرض پوزش) شاید لور (محل اختفاء حیوانات و اموال سرقتی) ، مورد استفاده قرار می گرفت . یکی از محلهایی است که ضرورت دارد همراه با مغاری (غار دستکند توسط بشر) که در بالای دره شرق چشمه چندار (چنار) ماغر قرار دارد ، توسط باستان شناسان مورد کاوش و تحقیق قرارگیرد ، تا قدمت و عصر و موارد استفاده از آن مشخص گردد .
عده ای این سازه را غرپخانه یا خرفت خانه می نامند ، ولی با توجه به موارد استفاده غرپخانه یا خرفت خانه که در ادوارگذشته که سبک زندگی عشایری و قشلاق و ییلاق حاکم بود و در برخی از مناطق رسم بود که هنگام کوچ طوایف و ایلات عشایر ، در محلهای مناسبی در بین مناطق قشلاق و ییلاق و جاهایی که محل عبور و مرور و استراحت قافله ها و کاروانها بود و معمولا آب وجود داشت در دل صخره ها مکانهایی را حفر می نمودند و بیماران و کهنسالان و معلولان و افرادی را که توان همراهی با کوچ عشایر را نداشتند در آن محلها قرارداده و مواد غذایی در اختیارشان می گذاشتند و بعد از برگشت از ییلاق و یا قشلاق در صورت زنده بودن و یا بهبودی آنها را با خود می بردند و در صورتی که فوت می کردند آنها را دفن می نمودند . بنظر می رسد تنها مکانی که در این منطقه برای این موارد مورد استفاده قرار می گفت در حاشیه چشمه چندار(چنار) ماغر بوده است که هم اکنون آثار حدود 10باب از این غرپخانه یا خرفتخانه ها وجود دارند


بیشتر بخوانید :



Copy Right 2013 Artmis.ORG