امروزه در میان تمام ایلات و عشایر آداب و رسوم عروسی تقریبا به شکل یکسانی برگزار می گردد. و روش های جدید به سرعت برق و باد فراگیر می می گردد.در زمانهای نه چندان دور رسومات عروسی به گونه دیگری بود
پایگاه خبری عصرجهان؛ خلیل جهان تاب پور-آداب و رسوم عشایر در سراسر ایران نقاط مشترک بسیاری دارد اما هر قوم و ایلی رسوم خاص خود را دارا می باشد. گرچه امروزه عروسی در میان تمام ایلات و عشایر آداب و رسوم عروسی تقریبا به شکل یکسانی برگزار می گردد. و روش های جدید به سرعت برق و باد به کمک وات سپ، وایبر،فیسبوک، ماهواره و سایر شبکه های اجتماعی .............. فراگیر می می گردد.در متن زیر به بررسی آداب و رسوم عروسی در میان اقوام لر و به طور اختصاصی ایل بهمئی می پردازیم
آداب و رسوم عروسی:
در زمانهای نه چندان دور والدین، همسر فرزندانشان را معرفی، و چند نفر از طرف خانواده داماد به خواستگاری میرفتند. بعد از اینکه جواب مثبت میگرفتند (بله برون) رسم نشانه بندان جاری میگشت نشانه بندان (نامزدی) عبارت است از اینکه طلا، زیور آلات و لباسی برای عروس تهیه میشد که نشانهٔ از تعلق دختر به داماد است.
بعد از مدتی در مراسم کدخدایی اکثراً ریش سفیدان از دو خانواده جمع، و پس از صرف ناهار یا شام در مورد مشخص کردن شیربها، مهریه و سر سفرهای مشورت و تصمیم گیری مینمو دند. بستگان عروس ابتدا مبلغ پولی یا جنسی را مشخص، و پس از آن بزرگان طایفه داماد چانه زدن را شروع میکردند. بعداز مشخص شدن مهریه، و صرف شام یا نهار مراسم کدخدایی به پایان میرسید. بر طبق عرف آن شب داماد در خانه عروس میماند نکته قابل توجه اینکه عروس از داماد از روز خواستگاری تا روز عروسی، در حالت قهر بودند وعروس مدام از داماد در فرار بود، گرچه در دل هوای همدیگر را داشتند. بعد از مراسم کدخدایی خانواده عروس و داماد در اکثر دسته بندیها و تشکلهای قبیلهای و سیاسی شریک و هم سنگ (هم برد) یکدیگر بودند.
از کدخدایی تا مراسم عروسی داماد با خانواده عروس در ارتباط بود. مادر عروس برای داماد ((خسی)) خوانده میشد، تلاش میکرد بهترین قسمت غذا را در سفره جلو داماد بگذارد و این غذا ((خسی تپنک)) میگفتند. داماد وظیفه در کارهای خانواده عروس همانند چیدن غله، کوچ قبیله، ساختن خانه و... به شدت برای نشان دادن شیدائی و سر سپردگی خود کار میکرد. بعد از گذشتن ایامی چند عروسی برگزار میگشت و از یک هفته قبل تا چند روز بعد شادی، ساز و دهل کار میکرد، مردم دعوت، ملا و یا روحانی محلی خطبه عقد را جاری مینمود. (برای گرفتن بله از زبان عروس پدر داماد مبلغی بعنوان «زون گشون» به عروس میداد) و پس از صرف ناهار یا شام عروس را که با زیور آلات محلی آرایش و با میخک معطر مینمودند و عروس را سوار بر اسب (مادیان) هلهله کنان به خانه داماد میبردند. این مراسم را در اصطلاح محلی ((دعوتی)) و یا ((داوتی)) میگفتند. مادر عروس تعدادی از لوازم جهیزیه را مهیا و همراه عروس میفرستادند که عبارتند از (شله- گلیم- تاوه-توک-قفه-تویزه-حور-خورجین برای ساخت نان و غیره...) خانواده داماد برای وی حجله میبستند که در اصطلاح به آن (حیله) میگفتند و معمولاً تا چند روز این حجله بسته بود.
در این بین آداب و رسوم دیگری وجود داشت که عبارتند از:
۱- بستن قند به کمر عروس: برای سفید و شیرین بودن بخت عروس
۲- قربانی کردن گوسفند در جلوی پای عروس، هنگامی که به خانه داماد میرسد
۳- دادن قبا دایی دختر از طرف داماد ((قبای حالو)) که به منظور جلب رضایت دایی انجام میپذیرفت. نقش دایی در مراسم (بله برون) بسیار اساسی است. چرا که بهمن جد بهمئیها با دختر دائی خود ازدواج نمود.
۴- گذاشتن تخم مرغ و دانههای جو زیر پای عروس و داماد که برای دور کردن چشم حسود انجام میگیرد.
۵-عروس بر سر دختران نوجوان و جوان دست میکشید تا بخت آنها گشوده شود.
۶-هدیه ((سرپا گرونی)) پدر داماد وظیفه داشت هدیهای که اکثراً به صورت جنسی (گاو یا حیوانی دیگر) به عروس بدهد تا در خانه داماد بنشیند. «پاگشون»
۷- زنان خانواده عروس بعد از سه روز که از عروسی گذشت با هدایائی به دیدار عروس میآیند. خانواده داماد هم هدایای به آنان میدادند «پس پرده»
۸- سرکشی: بعد از گذشت چندین شبانه روز عروس به خانواده خود سرکشی میکند و چندین روز چندی میماند تا اینکه از طرف خانواده داماد میآیند و او را به خانه بر میگردانند. از آن پس به صورت رسمی زندگی مشترک شروع میشود. «واطلبونی»