اگر سهم خواهی قومی در میان روسای ستادها و احزاب و نخبگان استان مطرح و باب شود این کشمکش و اختلافات از مرز انتخاب استاندار و از مرز سیاسی عبور کرده و وارد تارو پود استان شده و این تنوع سرزمینی و قومی و زبانی که فرصت بسیار خوبی برای استان است خدای ناکرده به تهدیدی جدی بدل خواهد شد.
پایگاه خبری عصرجهان؛ رجبعلی کرد کنشگر سیاسی -همیشه پس از انتخابات ریاست جمهوری بحث و جدل و بگو مگو در مورد انتخاب استاندار شروع و پس از تشکیل کابینه این مباحث به اوج می رسید.معرفی استاندار مورد نظر یکی از دغدغه های اصلی روسا و اعضای ستادهای انتخابات و کنشگران سیاسی بوده و هست.این روزها فضای مجازی و وبسایتها و صفحات روزنامه ها پر است از مطالب عمدتا" تکراری در مورد اهمیت و جایگاه استان خوزستان وویژگی های استاندارمطلوب.کمتر کسی است که حداقل بطور اجمال پتناسیل ها و موقعیت ممتاز استان را نداند. و وجه مشترک بسیاری از مقالات و یادداشت ها در خصوص استاندار ویژگی هایی از قبیل تعهد، تخصص،تجربه،رویکرد سیاسی، اشراف اطلاعاتی از منابع انسانی و طبیعی استان، توانمندی ،جوانی و.... است.در این نوشتار با نگاهی متفاوت و البته کاربردی این موضوع را به اجمال مورد بررسی قرار می دهم تا قدمی هرچند کوچک در راستای کاهش تنشها و مناقشات و جدلها و اختلافات و افزایش همگرایی و همدلی میان افراد و گروههای همفکر برداشته و همه افراد ذینفوذ با متعادل کردن انتظارات و توقعات خود و با لحاظ کردن شرایط محیطی و با نگاه رئالیستی این موضوع مهم را مدیریت کرده بطوریکه منجر به یک تصمیم معقول و مطلوب و اثربخش شود.
یکم: هر استانی از استانهای کشور موقعیت ها و مزایا و پتانسیل های خاص خود را دارد و موقعیت ممتاز استان خوزستان از جهات مختلف و متعدد مورد توجه صاحبنظران و متخصصان و کارگزاران نظام هست و ذکر این نکات از قبیل وسعت و جمعیت و موقعیت ژئوپلوتیکی و منابع روزمینی و زیر زمینی و.... تکرار مکررات نخواهد بود. وقتی سخن از استاندار میگوییم یعنی نماینده دولت و مدیری مدبر که بتواند این استان با این ویژگیهای برجسته و بعضا" منحصر به فرد را به نحو شایسته مدیریت کند و البته که باید خصوصیات و ویژگیهای وی با ظرفیتها فرصتها و چالشهای استان مطابقت داشته تا بتواند این استان را بخوبی اداره کند
دوم: امتناع از قوم گرایی و ایجاد حساسیت اقوام استان؛ گروهها و افراد مرجع و الیت جامعه باید نماد عقلانیت و انسانیت باشند و در بیان دیدگاه و نظر خود فراقومی عمل کنند چراکه اگر سهم خواهی قومی در میان روسای ستادها و احزاب و نخبگان استان مطرح و باب شود این کشمکش و اختلافات از مرز انتخاب استاندار و از مرز سیاسی عبور کرده و وارد تارو پود استان شده و این تنوع سرزمینی و قومی و زبانی که فرصت بسیار خوبی برای استان است خدای ناکرده به تهدیدی جدی بدل خواهد شد.انتظار شهروندان این است که تصمیم سازان کارآمدی را ملاک عمل قرار داده و دوستی و رفاقت همشهریگری وقوم ونژاد در تصمیمات آنها اثری نداشته باشد.از نشانه ها و مشخصه های بلوغ سیاسی و توسعه یافتگی در تصمیم سازان استانی این است که با قاطعیت و بدون ترس از سرزنش دیگران از فرد یا افراد توانمند و کارآمدی که متعلق به قوم ونژاد و شهر دیگری است حمایت کند و اگراین فضا در جلسات حاکم باشد منافع و خیر و برکت آن مستمر و فراتر از انتخاب و معرفی گزینه استاندار است و برای توسعه استان ایجاد سینرژی میکند.
سوم: امتناع از بومی گرایی افراطی؛ وطن دوستی و ملی گرایی معقول و زادبوم گرایی از خصلتهای پسندیده و تعصب بجا و معتدل به ملت و میهن و نژاد و قوم و زادبوم انگیزه مضاعف برای خدمت بیشتر و بهتر به میهن و زادبوم می شود.لذا هر کسی که بر اساس باورهایش خدمت به بشریت را یک کار انسانی میداند و انسانی و جهانی هم فکر کند اما یک علقه و علاقه خاص به موطن خود نیز دارد و در خدمت به موطن و زادگاه انگیزه قوق تری دارد و آن حس درونی وی را وادار به تلاش و کوشش بیشتر میکند.بنابراین میتوان بومی بودن برای خدمت کردن و به ویژه مدیریت کردن میتواند یکی از ملاکها باشد اما فقط یک ملاک نه بیشتر.دهها ملاک و معیار میتوان برای مدیرگزینی احصا کرد که این هم یکی از مهمترین آنهاست نه تنها ملاک.اگردر کنار زادبوم گرایی نگاهی ملی و فرامنطقه ای داشته باشیم ممکن است به دلایلی و برای برخی از پستهای مدیریتی ممکن از از این ملاک چشم پوشی کنیم.اگر در این خصوص بیش از حد تعصب داشته باشیم ناخواسته مانع تصدی پستهای مدیریتی کلان برای هم استانیهای خودمان می شویم.یکی از مزایای استان، جمعیت آن و دارا بودن متخصصین و مدیران بالقوه فراوان است که می توانند در استانها و مناطق دیگر و در مرکز به پستهای مهم و کلیدی منصوب شوند وبا دامن زدن بیش از حد به بومی گرایی این حق را به سایر مناطق می دهیم که مانع انتصاب مدیران غیر بومی ولو کارآمد شوند.لذا شایسته است که در بومی گزینی جانب اعتدال واحتیاط را رعایت کنیم.
چهارم: ادغام سیاست و مدیریت و حذف احساسات؛ استانداربالاترین مقام سیاسی و اجرایی در استان است.نگاه سیاسی و مدیریتی و به عبارتی تلفیق این دو بعد و پرهیز از جناح بازی و دوست بازی و قوم گرایی و نژاد پرستی در انتخاب استانداری قوی و مطلوب نقش تعیین کننده در انتصابی شایسته دارد.
اولا" استاندار بعنوان عالی ترین مقام دولتی باید رویکردی سیاسی اش هماهنگ با رویکرد رییس جمهور باشد، حال که رییس جمهور اصلاح طلب برای همگرایی و ایجاد وفاق وزیرکشور غیر اصلاح طلب را به مجلس معرفی کرد انتظار می رود که در رده های پایین تر دست دولت برای انتصاب استانداران اصلاح طلب باز باشد تا مردم از رای خود پشیمان و سرخورده نشوند.بنابراین اجماع بر روی یک گزینه اصلاح طلب معتدل خواست عمومی است.
ثانیا" پیشینه خوبی در مدیریت داشته و دارای دید استراتژی و فردی همه جانبه نگر با سعه صدر بالا باشد تا بتواند این استان با پیچیدگیهای خاص را اداره کند.با توجه به رنگین کمان اقوام در استان،چنانچه نگاه قومیتی بر نگاه مدیریتی و شایسته سالاری سایه افکند این بار مشکل مضاعف می شود.از یک طرف اصرار بر بومی بودن و همزمان اصرار بر اینکه استاندار از فلان قوم و نژاد باشدکار را سخت تر و پیچیده تر میکند.
پیشنهاد این است که تعدادی از افراد نخبه و توانمند و با انگیزه -ونه صرفا" یک نفر- را به رییس جمهور و وزیر کشور پیشنهاد واجازه دهند که رییس جمهور یکی از آنان را منصوب نماید و این یک نفر از یک قوم است و با سعه صدر باید به انتصاب هیات دولت احترام گذاشت.
ضمنا" این استان با ظرفیتهای تولیدی و گستردگی جغرافیایی بیش از یکصد مدیر ارشد شامل فرمانداران و معاونین استاندار و مدیران کل استان و بنادر و شرکتها و صدها پست مدیریتی در سطوح پایین تر دارد که میتوان در این پست ها مباحث قومی و نژادی را برای اتحاد بیشتر و پرهیز ار اختلافات با لحاظ کردن شایسته سالاری مورد توجه قرار داد.
رجبعلی کرد- کنشگر سیاسی