آیا محور مقاومت و اسرائیل استراتژی حذف و نابودی طرف مقابل را کنار خواهند گذاشت و به جای آن، استراتژی تعامل، پذیرش واقعیتهای تاریخی و حق حیات برای دیگری را در پیش خواهند گرفت؟ تاریخ جنگهای منطقه اثبات کرده که دیپلماسی، نه جنگ، آیندهای پایدار میسازد.
پایگاه خبری عصرجهان؛رضا پوراستاد- جنگ دوساله غزه، که با حمله ۷ اکتبر حماس آغاز شد، با دهها هزار کشته، ویرانی غزه و نابودی زیرساختهای ۶ کشور منطقه پایان یافت. توافقی شکننده با رهبری ترامپ و میانجیگری مصر، قطر و ترکیه، آزادی گروگانها، عقبنشینی اسرائیل و ورود کمکهای بشردوستانه را تضمین کرد. حماس به دنبال نابودی اسرائیل و اسرائیل در پی حذف کامل حماس بود. هر دو پیروزی از طریق جنگ را دنبال میکردند و مذاکره را تسلیم میدانستند، اما هیچکدام به اهداف خود نرسیدند. حالا، هر دو با حامیان منطقهای و جهانیشان طبل و شیپور پیروزی سر میدهند، در حالی که بازنده واقعی، مردم غزه و منطقهاند که زیر بار آوار و آوارگی نابود شدند. لابیهای فروش سلاح، که از تداوم جنگها در خاورمیانه سودهای کلان میبرند، آتش این مناقشه را شعلهور نگه داشتند. با تأمین تسلیحات پیشرفته برای حماس و اسرائیل، این لابیها چرخه خشونت را تقویت کردند و میلیاردها دلار سود بردند. نتیجه؟ ویرانی گسترده و رنج غیرنظامیان. اما توافق اخیر نشان داد که دیپلماسی میتواند جانها را نجات دهد و راه بازسازی را هموار کند، چیزی که جنگ هرگز به آن نرسید. جنگطلبان و حامیان تسلیحاتی آنها باید پاسخ دهند: چرا دیپلماسی را که صلح میآورد، از ابتدا در اولویت قرار ندادید؟ تاریخ خاورمیانه نشان داده که قدرتهای پشت صحنه و لابیهای تسلیحاتی اجازه پیروزی مطلق یک طرف را نمیدهند. ادعاهای پیروزی حماس و اسرائیل، با وجود ناکامی در اهدافشان، تنها به سود این لابیها و رنج مردم منجر شده است. مذاکره، برخلاف جنگ، بازندهای جز خشونت ندارد. توافق غزه ثابت کرد که دیپلماسی، حتی در بدترین شرایط، راهگشاست. آیا محور مقاومت و اسرائیل استراتژی حذف و نابودی طرف مقابل را کنار خواهند گذاشت و به جای آن، استراتژی تعامل، پذیرش واقعیتهای تاریخی و حق حیات برای دیگری را در پیش خواهند گرفت؟ تاریخ جنگهای منطقه اثبات کرده که دیپلماسی، نه جنگ، آیندهای پایدار میسازد.
«۱۸ مهرماه ۱۴۰۴»