پس از دو سال نبرد فرسایشی، دستاوردهای این سرمایهگذاری عظیم محل مناقشه است. در حالی که برخی کارشناسان معتقدند حماس در آستانه پیروزی بزرگی است، مخالفان از پایان قریبالوقوع مقاومت سخن میگویند.
پایگاه خبری عصرجهان؛ رضا پوراستاد✍️
««گلی که خود بدادم پیچ و تابش به اشک دیدگانم دادم آبش
درین گلشن خدایا کی روا بی؟ گل از مو، دیگری گیرد گلابش؟»
طی دهههای گذشته، ایران بهعنوان یکی از حامیان اصلی مقاومت فلسطین، هزینههای هنگفتی از منظر مالی، انسانی و سیاسی برای حمایت از آرمان آزادی فلسطین و مقابله با رژیم صهیونیستی متحمل شده است. از پشتیبانی ایدئولوژیک و نظامی از حماس و دیگر گروههای مقاومت تا فداکاریهای بیوقفه در منطقه، ایران خود را بهعنوان ستون اصلی محور مقاومت معرفی کرده است. عملیات طوفان الاقصی در اکتبر ۲۰۲۳، اوج این هزینه ها بود، اما پس از دو سال نبرد فرسایشی، دستاوردهای این سرمایهگذاری عظیم محل مناقشه است. در حالی که برخی کارشناسان معتقدند حماس در آستانه پیروزی بزرگی است، مخالفان از پایان قریبالوقوع مقاومت سخن میگویند. اما پرسش اصلی این است: جایگاه ایران در این معادله کجاست؟اگر خوانش موافقان حماس را بپذیریم که پیروزی نزدیک است، منطق ایجاب میکند ایران بهعنوان یکی از پایههای اصلی مقاومت، نقشی کلیدی در مذاکرات صلح غزه داشته باشد. حتی اگر تحلیل مخالفان را بپذیریم که مقاومت در حال فروپاشی است، باز هم حضور ایران در مذاکرات به دلیل نقش تاریخی و استراتژیک آن در منطقه ضروری است. طبق قواعد پذیرفتهشده بینالمللی، طرفهای اصلی درگیری باید در فرآیند حلوفصل حضور داشته باشند. اما واقعیت تلخ این است که ایران در مذاکرات صلح غزه غایب است. این غیبت نهتنها به معنای نادیده گرفته شدن نقش ایران در آینده منطقه است، بلکه به انزوای سیاسی کشور در سطح جهانی منجر شده است.سیاست خارجی ایران که منافع ملی را در خدمت منافع امت اسلامی قرار داده، اکنون با یک تناقض آشکار مواجه است: چگونه ممکن است کشوری که رهبری امت اسلامی را بر عهده دارد، «در زمان جنگ و هزینهدهی حضور فعال داشته باشد، اما در مذاکرات و صلح و جشن پیروزی غایب باشد؟» این غیبت پرسشهای جدی درباره کارآمدی راهبرد کلان نظام ایجاد میکند. آیا منافع ملی ایران در این مذاکرات تأمین شده است؟ چه کسی از منافع ایران دفاع میکند؟مسئولان سیاست خارجی موظفاند با شفافیت به مردم توضیح دهند که چرا ایران، با وجود هزینههای کلان، از روندهای دیپلماتیک کنار گذاشته شده است. تکیه بر شعارهایی مانند حمایت جهانی از فلسطین یا راهپیماییهای مردمی نمیتواند جایگزین حضور فعال در تصمیمگیریهای بینالمللی شود. تجربه خروج آمریکا از افغانستان نشان داد که حتی قدرتهای بزرگ پس از هزینههای کلان، بدون دستاورد ملموس کنار میروند. آیا ایران نیز در چنین مسیری قرار گرفته است؟ برای جلوگیری از انزوای بیشتر و تضمین منافع ملی، لازم است مسئولان با بازنگری در رویکردهای سیاست خارجی، حضور فعال ایران در مذاکرات صلح را تضمین کنند. در غیر این صورت، هزینههای هنگفت ایران برای آرمان فلسطین، بدون تأثیرگذاری در روندهای آینده، صرفاً به انزوای سیاسی و تضعیف جایگاه منطقهای کشور منجر خواهد شد. مردم حق دارند بدانند منافع ملیشان در این معادله کجاست و چرا صدایی از ایران در مذاکرات صلح شنیده نمیشود.
« ۱۷ مهر ماه ۱۴۰۴»