آخرین اخباردر کانال وات ساپی

اخبار عمومی
اعلام وصول 2
 
 
311522
تاریخ انتشار: 1403/12/02 01:47
حکایت طنز|محمد شریفی
و این‌چنین شد که مردم فهمیدند تنها راه نجات از آلودگی، دعا برای وزش باد است... هرچند که وقتی باد می‌وزید، فقط دودها را از یک محله به محله‌ی دیگر جابه‌جا می‌کرد
پایگاه خبری عصرجهان؛حکایتی با چاشنی طنز به قلم محمد شریفی-آقای وزیر نفت، بابت التفات و عنایتی که در روشن نگه داشتن فلر های نفتی در حق و حقوق مردم خوزستان ، سخاوتمندانه مبذول داشته اید،اصالتا از طرف خودم و نیابتا از طرف مردم خوزستان از شما و ۱۸ نماینده خوزستان در مجلس شورای اسلامی ، والیان اسبق و سابق و فعلی و پدرخوانده های عزیز و اهالی قلم ستایشگر و سایرین نهایت تشکر و تقدیر را دارم، برای لطافت و انبساط خاطر حضرات مورد اشاره ، حکایتی تعریف می کنم، شاید به دلتان نشست و خنده ای بر لبانتان جاری شد۔
لولیان شوخ و شنگ چنین روایت نمودند، که،روزی روزگاری در سرزمینی پر از نفت، مردمانی زندگی می‌کردند که شب‌هایشان از نور ستاره‌ها روشن نمی‌شد، بلکه از آتش‌های سر به فلک کشیده‌ای که بر سرشان زبانه می‌کشید! این آتش‌ها را "فلرهای مهربان" می‌نامیدند، زیرا هیچ‌گاه خاموش نمی‌شدند و همیشه برای مردم دود و گرما به ارمغان می‌آوردند!
مردم این سرزمین، هر روز که از خواب برمی‌خاستند،   بدون پرداخت یک ریال عوارض و ممیزی از صدقه ی سر مسئولان مربوطه، دود و گاز معطر به نفت سوخته استشمام می کردند.و چنان شاد و سرمست می شدند، تا آنجا که پزشکان پیشنهاد داده بودند که مردم کمتر نفس بکشند تا سالم بمانند، اما مشکل اینجا بود که هنوز دانشمندی پیدا نشده بود که راهی برای زندگی بدون نفس کشیدن اختراع کند!
روزی از روزها، پیرمردی از بزرگان شهر کنار یکی از فلرهای سوزان ایستاد و گفت:
"ای فلرهای عزیز! شما که این‌همه سال روشن ماندید، چرا کمی هم برای ما تولید برق نمی‌کنید؟ چرا به‌جای دود، یکم اکسیژن تحویل نمی‌دهید؟!"
فلرها اما جوابی نداشتند، فقط صدای "فِسّ فسّ"شان بلندتر شد و دود بیشتری بیرون دادند، انگار که بخواهند پیرمرد را هم جزو سوغاتی‌های گازی‌شان کنند!
مردم که دیدند از فلرها خیری نخواهد رسید، تصمیم گرفتند روی دودها کلاه بگذارند! اما مشکل اینجا بود که دود به قدری غلیظ بود که حتی کلاه هم روی سرشان معلوم نمی‌شد!
و این‌چنین شد که مردم فهمیدند تنها راه نجات از آلودگی، دعا برای وزش باد است... هرچند که وقتی باد می‌وزید، فقط دودها را از یک محله به محله‌ی دیگر جابه‌جا می‌کرد!
آقای وزیر نفت، می دانیم شما تازه سوار اسب، یورتمه می روید،هیچ تقصیری هم نداری، اگر نمی توانید به فلرهای مهربانتان دست بزنید، لااقل تعدادشان را چند برابر کنید، این لطف شما کمک شایانی به حضرت عزرائیل خواهد بود۔
آقای وزیر!!
روی ماهت را با لبانی دود گرفته از خوزستان عزیز می بوسم۔
قربانت
محمد شریفی مقصرالدوله از اهواز
برچسب ها:
محمد شریفی ؛

بیشتر بخوانید :


کانال تلگرام عصر جهان



ثبت نظر

نام*
ایمیل(اختیاری)
نظر*