اکنون که تمامی راههای مسالمتآمیز و قانونی به بنبست رسیدهاند، وقت آن رسیده که استخوان لای زخم بیرون کشیده شود. ادامهی این وضعیت یعنی تداوم بحران و تشدید مشکلات شهری. راه باقیمانده، اجرای "روش شمشیربُری" است
*پایگاه خبری عصرجهان؛ محمد شریفی*✍️
الف: حکایت شمشیربُری
مرحوم خان عمو، در هر محفل و مجلسی که می رفت، حکایتی از حکایات شمشیربُری مرحوم مومن خان را تعریف کرد، خان عمو می گفت:در یکی از مناطق عشایری جنوب کشور،در اواخر دوره قاجاریه،خانی بود که در حل اختلافات و دعاوی طوایف و عشایر منطقه، تبحر و شهرت خاصی داشت. او با بهرهگیری از خرد، تجربه، و نفوذ اجتماعی خود، طرفین دعوی را درجمعی از متنفذین و ریشسفیدان معتبر روی یک فرش واحد مینشاند و ابتدا، با نقل حکایاتی شیرین و پندآموز، زمینهی نرمش و تفاهم را میان آنان فراهم میکرد. سپس، با شبیهسازی اختلاف پیشآمده به موضوع حکایت، به جمعبندیهای منطقی و منصفانهای میرسید که در بیشتر موارد، موجب اقناع و سازش طرفین میشد.

اما اگر خطابه، حکایت و نصیحت نتیجهبخش نبود،مومن خان برای حلوفصل نهایی دعاوی،سه روش مشخص را پیشنهاد میداد که طرفین باید یکی را به اتفاق برمیگزیدند:
الف: تمسک به عرف: حل اختلاف مطابق با سنن، آداب و عرف رایج در منطقه
ب: استناد به شرع: داوری و حکمیت بر مبنای مقررات دینی و احکام شرع انور
ج : "شمشیربُری" یا حکمیت بر پایهی عقل سلیم همراه با قاطعیت کامل
نکتهی مهم این بود که" مومن خان" برای اجرای هرکدام از روش های سه گانه،تمهیدات ویژه ای از قبل تدارک می دید،روش سوم، یعنی: "شمشیربُری"، مخصوص شرایط خاصی بود. در هر جامعه، افرادی پیدا می شدند و می شوند که به هیچ قاعدهای پایبند نیستند؛ نه زیر بار قانون میروند، نه شرع را میپذیرند، نه عرف جامعه را رعایت میکنند. چنین افرادی نه تنها به اصلاح تن نمیدهند، بلکه با رفتار خود نظم عمومی را مختل می کنند۔
" مومن خان"برای برخورد با این دسته از افراد، "شمشیربُری" را بهعنوان آخرین راهکارِ بازدارنده و قاطعانه در نظر می گرفت،در این روش، برای مهار فرد یا افراد خاطی و بازگرداندن آرامش و امنیت به جامعه، بسته به میزان جرم و تخلف، رو به خانلر بیگ، رئیس تفنگچیان می کرد،و می گفت: شلاق را بردار و به حساب این قرمساق برس،با نواختن شلاق اول، فرد خاطی که تا آن لحظه سرسختانه از پذیرش حکم سرباز زده بود، بهیکباره تغییر موضع داده و به یکی از دو روش حل اختلاف رضایت میداد.ویژگی بارز شیوهی حکمیتِ" مومن خان " در عصر قاجاری ،این بود که دعاوی، عموماً در همان جلسهی اول و در موارد نادر، نهایتاً در جلسهی دوم، به سرانجام قطعی میرسیدند. در این شیوه، هیچ استخوانی لای زخم باقی نمیماند که زمینهساز درگیریها و اختلافات بعدی شود. به عبارتی، عوامل ایجاد نزاع بهطور کامل مهار و بیاثر شده و صلح و صفا به معنای واقعی کلمه در جامعه برقرار میشد.
روش "شمشیربُری" باعث میشد اختلافات به طولانی شدن پروندهها، کینههای درازمدت و نزاع منتهی نشود.
بحث من نفی و یا تاکید بر شمشیربرُی نیست، حرف من این است ،فقدان قاطعیت در حل معضلات و مماشات و باقی گذاشتن استخوان لای زخم، جامعه را مایوس می کند، درست مثل مماشات در پایان دادن به اختلافات شورا و شهردار اهواز که باعث اختلال در مدیریت شهری شده است، در بعضی مواقع شمشیر بری ،شاید آخرین چاره باشد۔
🔸 *ب: حکایت شورا و شهردار در اهواز*
بیش از دو سال و اندی است که زخم اختلافات میان شورای شهر اهواز و شهردار ناسور شده و این وضعیت، عملاً نظارت شورا بر مدیریت شهری را از کار انداخته است. مطابق قانون شوراهای اسلامی کشور، در صورت بروز اختلاف، ابتدا شورا و شهردار موظفاند از طریق گفتوگو و تفاهم به راهحلی مشترک برسند. در صورت نارضایتی شورا از عملکرد شهردار، اعضا میتوانند از اختیارات قانونی خود بهره بگیرند:
مثل: تذکر کتبی به شهردار،سؤال از شهردار در جلسه رسمی شورا و در نهایت استیضاح و رأی به برکناری شهردار.
اما در شورای شهر اهواز، دودستگی شدید میان موافقان و مخالفان شهردار و همچنین اعمال آبستراکسیون (تحریم جلسات) طی ۱۲ جلسه متوالی و متناوب ، باعث شده نه استیضاحی انجام شود و نه شهردار برکنار گردد. نتیجه این بنبست، تعطیلی وظایف نظارتی شورا و گسترش بحران مدیریتی در اهواز بوده است.
راهکار قانونی برای خروج از بحران ،در چنین بنبستهایی، استاندار و وزیر کشور بهعنوان نهادهای ناظر، موظفاند بهفوریت ورود کنند. همچنین، اگر اختلافات ماهیت حقوقی یا کیفری پیدا کنند، موضوع باید به دیوان عدالت اداری ارجاع داده شود.با این حال، در طول دوران استاندار قبلی دولت رئیسی، هیچ اقدام مؤثری برای حل این بحران انجام نشد و اگر هم تلاشی صورت گرفته، شفافسازی و اطلاعرسانی درستی درباره آن انجام نشده است.
اکنون، دکتر موالیزاده، استاندار جدید خوزستان، در یکی از تریبونهای رسمی بهشدت از روند مدیریت شهری در اهواز انتقاد کرده است، اما اعتراض از پشت تریبون، بدون اقدامات عملی، راهگشا نیست. اهواز به مدیریت خلاق و قاطع نیاز دارد، نه ادامهی کشمکشهای بینتیجه.
به نظر نگارنده ،تنها راه باقیمانده؛ شاید اجرای روش "شمشیربُری" باشد۔
اکنون که تمامی راههای مسالمتآمیز و قانونی به بنبست رسیدهاند، وقت آن رسیده که استخوان لای زخم بیرون کشیده شود. ادامهی این وضعیت یعنی تداوم بحران و تشدید مشکلات شهری. راه باقیمانده، اجرای "روش شمشیربُری" است؛ یعنی ورود قاطع و بیتعارف استاندار و وزارت کشور برای حل نهایی این بحران.
یا شورا باید از حق قانونی خود استفاده کرده و وضعیت شهردار را تعیینتکلیف کند.
یا استانداری و وزارت کشور باید با اعمال اختیارات قانونی خود، این بنبست را شکسته و بحران را به پایان برسانند.
مدیریت شهری در اهواز نمیتواند گروگانِ اختلافات بیپایان شورای شهر و شهردار باقی بماند. وقت آن رسیده که یک تصمیم قاطع گرفته شود؛ تصمیمی که به دو سال بلاتکلیفی و نابسامانی در ادارهی کلانشهر اهواز پایان دهد.
*🔸ج: نتیجه گیری:*
ورود قاطع وزیر کشور و استاندار تنها راه ممکن است۔
▪️نکته اول :منظور از شمشیربری اعمال خشونت و شلاق نیست،این یک استعاره است، منظور اعمال قاطعیت و احساس مسئولیت در فوریت بخشی به حل مشکلات و معضلات مردم است۔
▪️ نکته دوم: من هیچ قضاوتی روی شهردار و دو جناح شورا ندارم،و طرفدار و مخالف هیچکدام هم نیستم، خواست بنده شکستن این بن بست است۔
همین
محمد شریفی